نشست قضایی: اعتراض به قرار موقوفی اجرای مجازات

برگزار کننده
استان سازمان قضائی نیروهای مسلح/ شهر دبیرخانه مرکزی
تاریخ برگزاری
1396/07/29

پرسش:

اگر به هر دلیل مشخص شود صدور قرار موقوفی اجرا در اجرای احکام، صحیح نبوده است (به عنوان مثال؛ محکوم‌له نسبت به شکایت خود اعلام گذشت کرده و دیه خود را دریافت نکرده و اجرای حکم موقوف شده است، اما بعد از آن، ولی قهری محکوم‌له ثابت کند که فرزندش در زمان اعلام گذشت مجنون بوده و صلاحیت اعلام گذشت نداشته است) قاضی اجرای حکم چه اقدامی باید انجام دهد؟ آیا پرونده به عنوان اعتراض (ولی محکوم‌له) به قرار موقوفی اجرا باید به دادگاه ارسال شود یا به لحاظ قطعی بودن قرار، قاضی اجرای احکام شخصاً می‌تواند از قرار مزبور عدول کند؟ آیا این اقدام با قاعده اعتبار امر مختومه مغایرت ندارد؟ چه راه حل دیگری وجود دارد؟ (بوشهر)

متن نظریه هیئت عالی:

1- با توجه به مقررات مواد 1، 13 و مقررات بخش اجرای احکام ق.آ.د.ک، مرحله اجرای احکام یکی از مراحل دادرسی کیفری است و تصمیماتی که تحت عنوان قرار صادر می‌گردد، ماهیت قضایی داشته و تابع قواعد و مقررات مراحل دادرسی است و جنبه اداری ندارند، از طرفی با توجه به مقررات ماده ۱۳ قانون مزبور و ماده ۱۰۰ (1) قانون مجازات اسلامی، از لحاظ ماهیت قضایی تفاوتی بین قرار موقوفی تعقیب با موقوفی اجرا، به لحاظ گذشت شاکی یا مدعی خصوصی (به جز قطعی بودن موقوفی اجرا) وجود ندارد. 2- مستفاد از ماده 2 قانون آیین دادرسی کیفری، دادرسی کیفری باید مستند به قانون باشد. بر این اساس قرارهای قابل اعتراض و مرجع رسیدگی به اعتراض به این قرارها در قانون مزبور احصاء گردیده است، قرار موقوفی اجرای مجازات موضوع ماده 505 قانون آیین دادرسی کیفری از شمول ماده 270 قانون مذکور خارج است و قاضی اجرای احکام در صورت وجود جهات قانونی مذکور در ماده 13 همان قانون، مکلف است رأساً نسبت به صدور قرار موقوفی اجرا اقدام نماید و این قرار به لحاظ عدم وجود نص قانونی مبنی بر قابل اعتراض بودن؛ قطعی و غیرقابل اعتراض است ضمن اینکه رویه قضایی نیز قرار موقوفی اجرا را قابل اعتراض نمی‌داند. به همین لحاظ معمولاً به طرفین نیز ابلاغ نمی‌شود.

3- قرار موقوفی اجرا، قرار نهایی قطعی است که پرونده را از جهت اجرای حکم مختومه می‌نماید و اعتبار مطلق امر مختومه کیفری دارد و عدول از آن بدون تجویز مقنن، امکان‌پذیر نیست. در همین راستا مقررات ماده 283 قانون آیین دادرسی کیفری حکم خاصی است که با وجود شرایط مقرر در متن ماده، صرفاً عدول از کیفرخواست را تجویز نموده و قابل تسری به سایر قرارها نیست و ملاک واحد هم ندارند. 4- عدول از قرار قطعی موقوفی اجرا علاوه بر اینکه با قاعده اعتبار امر مختوم کیفری منافات دارد، از آنجا که محکوم‌علیه در این مرحله حق اعتراض ندارد موجب تضییع حقوق وی می‌شود که این امر با تضمین‌های دادرسی عادلانه و منصفانه نیز منافات دارد. 5- با توجه به ماده 506 قانون آیین دادرسی کیفری موقوفی اجرای مجازات تأثیری در حقوق شاکی و مدعی خصوصی و محکوم‌له ندارد و چنانچه حکم متضمن عملیات اجرایی باشد وفق مقررات قانونی اقدام خواهد شد. 6- در فرض پرسش و در موارد خاص و استثنایی که مفاد قرار قطعی صادره با مسلمات فقهی مغایرت داشته باشد، راهکار قانونی جهت رسیدگی مجدد به این موضوع، تجویز اعاده دادرسی فوق‌العاده از طریق رئیس قوه قضاییه موضوع ماده 477 ق.آ.د.ک است. چنانچه راهکار اعاده دادرسی خاص، موضوع ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری به نتیجه نرسد، جهت احقاق حق شاکی، می‌توان از نظر اقلیت بر خلاف قاعده، استثنائاً استفاده کرد. به هر حال موضوع قابل مدیریت است.

نظر اکثریت:

قرار موقوفی اجرای مجازات ماهیت قضایی داشته، این قرار قطعی و مشمول قاعده اعتبار امر مختوم کیفری است. در فرض پرسش راهکار قانونی برای به جریان انداختن مجدد پرونده، تجویز اعاده دادرسی فوق‌العاده از طریق اعمال مقررات ماده 477 ق آ.د.ک است.

نظر اقلیت:

قرار موقوفی اجرای مجازات ماهیت قضایی دارد و قرار نهایی محسوب می‌شود، لکن در فرض پرسش با حدوث وضعیت جدید، دادیار اجرای احکام، راساً یا به درخواست شخص دارای سمت یا دستور دادستان باید از قرار صادره عدول و نسبت به اجرای حکم اقدام نماید. «دلایل نظریه اقلیت» 1- آنچه مسلم است صدور قرار موقوفی اجرا با گذشت شخص محجور فاقد اثر می‌باشد. 2- عدول از تصمیمات نهایی در دادسرا به علت حدوث وضعیت جدید از قواعد پذیرفته‌ شده آیین دادرسی کیفری است و در ماده 283 ق.آ.د.ک، به رسمیت شناخته شده است. 3- اعمال مقررات ماده ۴۷۷ ق.آ.د.ک، نیز به نظر رئیس قوه قضاییه بستگی دارد که معمولاً به علت خلاف شرع نبودن قرار، اعاده دادرسی را نمی‌پذیرند، از طرفی مستلزم طی یک پروسه طولانی دادرسی است. 4- در ماده ۵۰۵ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۴ اجرای احکام را در مواردی به صدور قرار موقوفی اجرا مکلف نموده است و این قرار جدای از قرار موقوفی تعقیب دادسرا است. 5- امر اجرا علی‌الاصول با دادستان است و همچنان که موقوف شدن اجرا با این مقام است از سرگیری مجدد آن نیز با همین مقام است، ملاک ماده ۲۶ (1) قانون اجرای احکام مدنی نیز مشخص می‌نماید که اشکالات راجع به اجرای حکم با همان مرجع اجراکننده حکم است، بر این اساس و در فرض پرسش قاضی اجرای احکام که زیر نظر دادستان عمل می‌کند و اقدامات وی تحت قاعده "وحدت دادسرا" و "لزوم تبعیت دادیار از دادستان در تصمیم و اظهارنظر" می‌باشند، راساً یا به درخواست شخص دارای سمت یا دستور دادستان باید از قرار موقوفی اجرا عدول و نسبت به اجرای حکم اقدام نماید، این رویه با روح قوانین دادرسی نیز سازگار است.

مستندات قانونی:

ماده477 قانون آیین دادرسی کیفری ماده 283 قانون آئین دادرسی کیفری ماده 505 قانون آیین دادرسی کیفری

واژگان کلیدی:

قرار موقوفی اجرای مجازات - اعتراض گذشت شاکی


10 خرداد 1404 48

افزودن دیدگاه

امتیاز شما :

دیدگاه کاربران

دیدگاهی ثبت نشده است.