نشست قضایی: بررسی امکان اعمال ماده ۱۸ قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب در موارد صدور قرار رد اعاده دادرسی از سوی شعبه هم عرض

برگزار کننده
استان آذربایجان غربی/ شهر ارومیه
تاریخ برگزاری
1393/09/27

پرسش:

در یکی از پرونده های کیفری، شعبه سیزده دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی حکم قطعی صادر می نماید. با در خواست اعاده دادرسی از دیوان عالی کشور، شعبه نهم دیوان عالی تجوز اعاده دادرسی را صادر و پرونده در اجرای ماده 274 قانون آئین دادرسی کیفری به شعبه هم عرض دادگاه صادر کننده حکم قطعی ارجاع می گردد. لیکن شعبه مربوطه بدون ورود به ماهیت امر مبادرت به صدور قرار رد اعاده دادرسی می نماید. مجدداٌ از قرار رد صادر شده، تقاضای اعاده دادرسی از دیوان عالی کشور بعمل می آید؛ شعبه نهم دیوان عالی کشور بلحاظ اینکه رای صادره به صورت قرار بوده و حکم نمی باشد و دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی هنوز مبادرت به رسیدگی و صدور رای مجدد راجع به بزه انتسابی نکرده خود را مواجه با تکلیف نمی داند و ارشاد می کند متقاضی می تواند تقاضای اعمال ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نماید. همچنین در مورد مشابه، همین رویه را شعبه 36 دیوان عالی کشور اتخاذ نموده است. از ناحیه مدیریت محترم دادگستری استان موضوع به یکی از معاونین محترم ارجاع و معاون محترم اعلام می دارد اعتراض به قرار صادره در قالب ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب قابلیت طرح ندارد. حال آیا با وضع موجود امکان رسیدگی در یکی از شعب دادگاههای تجدید نظر وجود دارد یا خیر؟ در صورتی که امکان آن وجود نداشته باشد، چه راه حل قانونی برای حل موضوع مطروحه وجود دارد؟

متن نظریه هیئت عالی:

این سوال در زمان حاکمیت ماده 18 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب که فی الحال منسوخ است مطرح گردید و جایگزین آن ماده 477 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال 92 با اصلاحات بعدی قرار گرفته است که در فرض سوال تبصره یک ماده مذکور قابل اعمال می باشد مزید بر این مطلب شعبه مرجوع الیه بعد از صدور قرار قبولی اعاده دادرسی مکلف است وارد ماهیت شده النهایه در صورت نظر بر تائید رای مستدعی اعاده دادرسی حکم به رد اعاده دادرسی صادر نماید.

نظر اکثریت:

با عنایت به اینکه در اجرای ماده 274 قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری و همچنین تاکید مجدد قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 در ماده 476 تجویز اعاده دادرسی و قبول آن از وظایف دیوان عالی‌کشور است. صدور قرار رد اعاده دادرسی نیز بر عهده آن مرجع می باشد. لذا در موضوع مطروحه با توجه به قبول اعاده دادرسی از ناحیه دیوان عالی‌کشور صدور قرار رد اعاده دادرسی از ناحیه دادگاه تجدید‌نظر صحیح و منطقی نیست. در صورتی که این استدلال را قبول نماییم که علی رغم قبول اعاده دادرسی از ناحیه دیوان عالی‌کشور دادگاه بدوی یا تجدید‌نظر حق صدور قرار رد اعاده دادرسی داشته باشد نقض غرض بوده و اقدام دیوان عالی کشور کاری بیهوده به حساب می‌آید. پیش‌بینی چنین امری نیز از ناحیه قانون‌گذار بعید است. لذا در موضوع اعلامی دادگاه تجدید نظر حق صدور قرار رد دعوی نداشته و باید وارد ماهیت دعوی می‌گردید. برای حل مشکل نیز ارشاد شعب دیوان‌عالی کشور تنها راه‌حل می‌باشد؛ چرا که دیوان‌عالی‌کشور اعاده دادرسی را مورد پذیرش قرار داده و تجویز اعاده دادرسی را صادر کرده است. دادگاه تجدید‌نظر بدون توجه به خواست دیوان عالی‌کشور قرار رد اعاده دادرسی صادر نموده است. دادگاه تجدید‌نظر با صدور رای موصوف از رسیدگی فراغت حاصل نموده و حق دخالت مجدد در پرونده را ندارد و در اجرای ماده 272 قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری به لحاظ اینکه رای صادره به صورت قرار بوده و حکم قطعی نبوده، دیوان‌عالی‌کشور نمی‌تواند مجدداً در آن موضوع قبول اعاده دادرسی نماید. لذا تنها راه‌حل در این مورد اعمال ماده 18 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب است. همانطورکه در منطوق ماده 18 ذکر شده است، این ماده شامل قرارها و احکام قطعی نیز می گردد. این موضوع در ماده 477 قانون آئین دادرسی کیفری جدید تاکید شده است.

نظر اقلیت:

تجویز اعاده دادرسی از ناحیه دیوان عالی کشور موجب سلب اختیارات دادگاه بدوی یا تجدید نظر نیست و ملازمه هر گونه رسیدگی صدور آراء شکلی و ماهوی است و اگر شعبه مرجوع الیه رسیدگی ماهوی را صحیح تشخیص ندهد می تواند بصورت شکلی در قالب قرار، درخواست اعاده دادرسی را رد نماید.

مستندات قانونی:

* قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1392

واژگان کلیدی:

قبولی اعاده دادرسی رسیدگی شعبه هم عرض رد اعاده دادرسی

24 اردیبهشت 1404 6

افزودن دیدگاه

امتیاز شما :

دیدگاه کاربران

دیدگاهی ثبت نشده است.