در بیع خیاری مالکیت از حین عقد بیع است نه از تاریخ انقضای خیار و در بیعی که قبض شرط صحت است مثل بیع صَرف انتقال از حین حصول شرط است نه از حین وقوع بیع.
تفسیر ماده 364 قانون مدنی:
1- بیع صَرف به بیعی گفته میشود که عوضین آن (مبیع و ثمن) هر دو طلا یا نقره میباشند که تحقق آن منوط به قبض میباشد. یعنی در بیع صرف، قبض شرط صحت است. چراکه بیع صَرف از عقود عینی است.
معاوضه طلا و نقره را نباید با بیع طلا و نقره اشتباه گرفت چراکه بیع صَرف در ارتباط با خرید و فروش طلا و نقره (هم مبیع و هم ثمن) است مانند فروش 10 سکه طلا به صد بشقاب نقره که علاوه بر ایجاب و قبول نیاز به دو قبض و اقباض دارد (هم قبض و اقباض مبیع و هم قبض و اقباض ثمن) (در اصطلاح تَقابُض شرط صحت است. تقابض به معنای دو تا قبض است.). لذا گرچه بیع طلا و نقره جزء عقود عینی (ایجاب+قبول+قبض) است اما معاوضه طلا و نقره از عقود رضایی (صرفاً اراده طرفین) است.
2- بیع خیاری به بیعی گفته میشود که در آن برای یکی از طرفین یا هر دو یا برای شخص ثالثی، اختیار فسخ معامله در مدت معینی شرط شده باشد.
3- وفق ماده 34 قانون ثبت اسناد و املاک، بیع خیاری ملک، باعث انتقال مالکیت نمیشود و خریدار، طلبکار با وثیقه خواهد بود.
4- اگر طلا و نقره در قالب عقدی مانند صلح، منتقل شوند، نیازی به قبض وجود ندارد.
5- در کلیه عقود عینی علاوه بر ایجاب و قبول، یک قبض و اقباض داریم اما در بیع صَرف دو قبض و اقباض داریم. (هم قبض و اقباض مبیع و هم قبض و اقباض ثمن)
6- در بیع صَرف نیز مانند سایر عقود عینی تحویل مال جزء آثار عقد نیست بلکه جزء ارکان عقد است و الزام به تحویل ممکن نیست.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران