رای وحدت رویه شماره 835 مورخ 1402/06/28 هیات عمومی دیوان عالی کشور
30 آذر 1403 20مقدمه
جلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف 6/1402 ساعت 8 روز سهشنبه، مورخ 1402/06/28 به ریاست حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای محمّدجعفر منتظری، رئیس محترم دیوان عالی کشور، با حضور حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای سیدمحسن موسوی، نماینده محترم دادستان کل کشور و با شرکت آقایان روسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیات عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکتکننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رای وحدت رویه قضایی شماره 835 - 1402/06/28 منتهی گردید.
الف) گزارش پرونده
به استحضار میرساند، آقای محمد بارانی، رئیس محترم شعبه هفدهم دیوان عالی کشور، با اعلام اینکه از سوی شعب سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان البرز و سی و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران، در خصوص شهادت کذب در مرحله تحقیقات مقدماتی نزد دادسرا و انطباق موضوع با ماده 650 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده)، آراء مختلف صادر شده، درخواست طرح موضوع را در هیات عمومی دیوان عالی کشور نموده است که گزارش امر به شرح آتی تقدیم میشود:
الف) به حکایت دادنامه شماره 140001390006439718 - 1400/11/30 شعبه 120 دادگاه کیفری دو شهرستان کرج، در خصوص اتهام آقای رضا ... دایر بر شهادت کذب در دادسرا، چنین رای داده است:
«... با توجه به جمیع اوراق و محتویات پرونده، شرح شکایت شاکی خصوصی، گزارش مرجع انتظامی و تحقیقات قضایی صورت گرفته توسط دادسرا، محل آنتندهی تلفن متهم، متواری بودن وی، کیفرخواست صادره و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده، دادگاه وقوع بزه معنونه را نسبت به متهم محرز و مسلم تشخیص و به استناد ماده 650 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 و اصلاحات اخیر و با رعایت تبصره ماده 18 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و اصلاحات اخیر و تطبیق آن با بند الف از ماده فوق، حکم به محکومیت متهم به تحمل دو سال حبس تعزیری صادر و اعلام میگردد. رای صادره مستنداً به مواد 406، 426، 427 و 431 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحات آن، غیابی است و ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه و پس از مهلت واخواهی، ظرف مهلت بیست روز قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه تجدیدنظر استان البرز میباشد.»
پس از واخواهی از این رای، به موجب دادنامه شماره 140101390000285699 - 1/29/ 1401 همین شعبه، چنین رای داده است:
«... دادگاه به استناد مواد 406 و 407 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 واخواهی را رد و دادنامه مذکور را عیناً تایید مینماید. رای صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در محاکم تجدیدنظر استان البرز میباشد.»
با تجدیدنظر خواهی از این رای، شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان البرز به موجب دادنامه شماره 140101390002245091 - 1401/05/10، چنین رای داده است:
«... دادگاه با لحاظ محتویات پرونده درخواست تجدیدنظر خواهی بهعمل آمده را وارد نمیداند زیرا آنچه مبنای صدور کیفرخواست علیه متهم تجدیدنظر خواه و صدور حکم محکومیت ایشان شده این است که خط موبایل متهم به شماره ... که حسب استعلام از مخابرات به نام ایشان میباشد و خود نیز در مرحله ادای شهادت آن را اعلام داشته برای تاریخ درگیری مورخ 1397/11/08 ساعت 23 الی 24 از جهت نقطه آنتندهی و BTS مورد ردزنی قرار گرفت و مشخص شد که نقطه آنتندهی خط متهم با محل درگیری واحد نیست و در دو مکان مختلف میباشد. .. فلذا این اتهام به عنوان یک دلیل علمی در کنار اظهارات سایر مطلعین در صحنه مبین این علم برای دادگاه گردیده که متهم اساساً هنگام درگیری در محل حاضر نبوده است و برخلاف اظهارات خود به عنوان شاهد که بیان داشته من شاهد درگیری بودم میباشد و از سوی دیگر نکاتی که ایشان در مقام ادای شهادت بیان داشته نیز مورد تعرض شاکی قرار گرفته که طی لایحه ای آن را تقدیم دادگاه نخستین نموده است، فلذا از این حیث دادگاه دفاعیات وکیل متهم را وارد نمیداند و اما از بابت اتهام ایراد وارده از سوی وکیل مدافع تجدیدنظر خواه به کار رفتن عبارت شهادت دروغ برابر ماده 650 قانون مجازات اسلامی سال 1375 که صرفاً ادای شهادت نزد مقامات رسمی در دادگاه را جرم انگاری کرده و این موضوع ناظر بر ادای شهادت نزد مقامات دادسرا نیست و به اصل تفسیر مضیق قوانین کیفری استناد نموده نیز وارد نمیباشد زیرا شهادت شهود به عنوان یکی از ادله اثباتی همواره در دعاوی کیفری و حقوقی برابر سوابق تقنینی مورد توجه خاص قانونگذار ایران بوده است به همین دلیل تفهیم مجازات و عواقب شهادت کذب از سوی مقام قضایی به شاهد قبل از استماع شهادت امری ضروری تلقی گردیده است شهادت شهود همانگونه که در جهت اثبات یک جرم میتواند مورد استناد قرار گیرد، ادای شهادت کذب هم از جمله جرائمی است که مانع از کشف حقیقت شده و از جمله جرائم مخالف عدالت قضایی است فلذا فلسفه و مبنای جرمانگاری شهادت کذب جلوگیری از ارائه ادله دروغین از سوی اصحاب پرونده با لحاظ تالی فاسد آن میباشد. علیهذا با این نگرش شهادت دروغ نزد مقام قضایی به عنوان یک مقام رسمی اعم از دادسرا و دادگاه میتواند واجد تالی فاسد فوق باشد از طرفی دیگر تاریخ وضع ماده 650 قانون مجازات اسلامی سال 1375 مربوط به زمانی است که دادسرا از سیستم دستگاه قضایی با تصویب و اجرایی شدن قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1373/06/15 حذف شده بود و امر تحقیق و دادرسی توسط قاضی دادگاه انجام میشد. فلذا طبیعی بود که قانونگذار در زمان تصویب ماده 650 قانون مجازات اسلامی سال 1375 از عبارت دادگاه استفاده کند از سوی دیگر تفسیر قوانین کیفری به نفع متهم و تفسیر مضیق قوانین کیفری در درجات بعدی و مراحل بعد از احراز نظر مقنن و تفسیر منطقی قرار میگیرد به عبارتی وظیفه دادرس در بدو امر تفسیر منطقی ماده قانونی است و چنانچه احراز نظر مقنن ممکن نباشد نوبت به تفسیر مضیق و تفسیر به نفع متهم میرسد فلذا با این تحلیل ادای شهادت کذب در مرحله دادسرا و نزد مقامات دادسرا همان مخاطراتی را در پی خواهد داشت که در دادگاه دارد بههمین دلیل قانونگذار برابر ماده 209 از قانون آیین دادرسی کیفری سال 1392 بازپرس را مکلف نموده که پیشاز شروع به تحقیق، حرمت و مجازات شهادت دروغ را به شاهد تفهیم نماید و این خود حکایت از آخرین اراده قانونگذار میباشد النهایه دادگاه با لحاظ مراتب فوق و توجهاً به نظریه اداره حقوقی تحت شماره 7/1400/423 - 1400/04/27 که موید جرم بودن شهادت کذب در دادسرا و شورای حل اختلاف میباشد ضمن مردود دانستن درخواست تجدیدنظر خواهی به عمل آمده با تغییر مجازات حبس به جزای نقدی به مبلغ شصت میلیون ریال مقرر در ماده 650 قانون مجازات اسلامی با لحاظ مصوبه هیات وزیران مصوب 1399/12/25 و به استناد بند الف از ماده 455 و 457 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه تجدیدنظرخ واسته را با اصلاح به عمل آمده تایید مینماید. رای صادره قطعی است.»
ب) به حکایت دادنامه شماره 9209972180400344 - 1392/03/07 شعبه 1164 دادگاه کیفری دو تهران، در خصوص اتهام آقایان علیرضا ...، محبعلی ... و شهرام ... دایر بر شهادت کذب در دادسرا، چنین رای داده است:
«... در خصوص اتهام سه نفر آقایان علیرضا ...، محبعلی ...، و شهرام ... مبنی بر شهادت کذب نظر به صراحت ماده 650 قانون مجازات اسلامی که شهادت در دادگاه نزد مقامات رسمی قید شده در حالی که شهادت افراد مذکور در دادگاه نبوده و در دادسرا بوده است به لحاظ فقد عنصر قانونی صرف نظر از صحت و سقم موضوع مستنداً به ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری و مستفاد از ماده 650 قانون مجازات رای بر برائت سه نفر اخیرالذکر صادر و اعلام میگردد. رای صادره حضوری محسوب و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران است.»
با تجدیدنظر خواهی از این رای، شعبه سی و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موجب دادنامه شماره 9309970223900718 - 1393/06/08، چنین رای داده است:
« ... در خصوص تجدیدنظر خواهی آقای داود ... نسبت به قسمت دیگر از دادنامه که آقایان علیرضا ... و محبعلی ... و شهرام ... از حیث اتهام شهادت کذب تحت تعقیب و منتهی بر برائت نامبردگان شده که آقای داود ... به رای دادگاه اعتراض که پرونده پس از اعتراض به دادگاه تجدیدنظر استان و این شعبه ارجاع شده که در جریان رسیدگی در مرحله تجدیدنظر آقای حسن ... به عنوان وکیل آقای داود ... به دادرسی حاضر شده و آقای محسن ... و خانم فریبا ... به عنوان وکیل آقای بهمن ... در رسیدگی حضور پیدا کردند و نامبردگان در جلسات دادگاه حاضر شده و در دفاع از موکلین خود لایحه تنظیم و تقدیم دادگاه نموده اند که دادگاه ... نسبت به برائت متهمین به شهادت کذب و لایحه دفاعیه وکیل او و بررسی به عمل آمده و با توجه به استدلال رای بدوی دادنامه معترضعنه در قسمت برائت تجدیدنظر خواندگان ضمن رد تقاضای تجدیدنظر خواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته در باب برائت عیناً تایید و استوار میگردد. رای صادره حضوری و قطعی است.»
چنانکه ملاحظه میشود، شعب سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان البرز و سی و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران در خصوص شهادت کذب در مرحله تحقیقات مقدماتی نزد دادسرا و انطباق موضوع با ماده 650 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده)، آراء مختلف صادر کرده اند؛ به طوری که شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان البرز شهادت کذب در نزد دادسرا را مشمول ماده قانونی یاد شده دانسته و حکم بر محکومیت صادره را تایید نموده در حالی که شعبه سی و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران شهادت کذب نزد دادسرا را مشمول ماده قانونی مرقوم ندانسته و حکم برائت را تایید کرده است.
بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقق شده است، لذا در اجرای ماده 471 قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور درخواست میگردد.
معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیات عمومی - غلامرضا انصاری
ب) نظریه نماینده محترم دادستان کل کشور
احتراماً، در خصوص پرونده وحدت رویه شماره 1402/ 6 هیات عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح زیر اظهار عقیده مینمایم.
حسب گزارش ارسالی ملاحظه میگردد اختلاف رویه حادث شده بین شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان البرز و شعبه سی و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران راجع به «انطباق شهادت کذب در مرحله تحقیقات مقدماتی نزد دادسرا با ماده 650 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) مصوب 1375» میباشد.
لذا با توجه به گزارش ارسالی و با عنایت به اینکه کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (با عنوان تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده)در تاریخ 1375/3/2 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و در آن تاریخ به موجب قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1373، دادسرا از فرآیند تحقیقات و تعقیب جرائم حذف گردیده و وجود خارجی نداشته و این دادگاه بوده که هم انجام تحقیقات و دادرسی و هم اجرای حکم از بدو تا ختم پرونده را عهدهدار بوده است و از این جهت قانونگذار نمیتوانسته در زمان تصویب بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی به دادسرا تصریح نماید.
اما اکنون که این نهاد مهم قضایی احیاء گردیده، بدون تردید اگر امروزه مقنن در مقام تنظیم و تصویب متن و مفاد ماده 650 بر میآمد، چون مقامات دادسرا نیز بلا تردید قاضی میباشند و مجری انجام تحقیقات غالب جرائم هستند، عقلاً و منطقاً موضوع را مقید و محصور به لفظ -دادگاه- نمینمود. از طرفی با عنایت به این که اولویت در تفسیر، با روح و جان کلام و منطق الفاظ مقنن و به اصطلاح با تفسیر منطقی نصوص قانونی است و نه منطوق الفاظ، لذا ذکر کلمه «دادگاه» در متن ماده 650 قانون مذکور، صرفاً بنا به مقتضیات زمان تصویب که همانا فقدان دادسراها بوده، میباشد و اکنون در مقام تفسیر منطقی نباید به مقتضیات زمان تصویب محدود و محصور بود، بلکه باید در تطبیق و سازش قانون با وقایع حال حاضر با تکیه بر روح قانون در حدود مدلول قانون، تفسیری منطقی و موجه از موضوع ارائه داد. براین اساس در تفسیر ماده 650 قانون تعزیرات کلمه «دادگاه» را مفهوماً باید معادل -مرجع قضایی- و متصف به موصوف خود، یعنی -مقام- تعبیر و تفسیر نمود و از جمود بر لفظ پرهیز نموده تا هم مرحله تحقیقات و هم مرحله محاکمه را پوشش دهد و حقاً از شیوع پدیده شوم و نامشروع شهادت کذب و تضییع حقوق حقّه اشخاص پیشگیری نماید. با این تفسیر عقلاً، منطقاً، شرعاً و عرفاً و شاناً حرمت شهادت کذب به دادگاه اختصاص ندارد، بلکه شهادت در نزد قضات دادسرا را نیز شامل میشود و در این راستا لفظ «دادگاه» موضوعیت و خصوصیتی ندارد که بین مرحله رسیدگی در آن و مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا به ویژه در مواردی که همان اظهارات شهود در مرحله تحقیقات مقدماتی مبنا و مستند تعقیب شخص و صدور حکم علیه وی در دادگاه قرار میگیرد، تفکیک قائل گردید. همچنین ماده 209 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392، بازپرس را به تفهیم حرمت و مجازات شهادت کذب به شاهد در زمان استماع شهادت شهود در دادسرا مکلف نموده است، اگر شهادت کذب در مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا جرم نبوده و مصداق ماده 650 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) نمیباشد، چنین تکلیفی برای بازپرس به جهت سالبه به انتفاء موضوع بودن، امری بیهوده و عبث خواهد بود و چنین تکلیفی برای تفهیم مجازات شهادت کذب صرفاً در مرحله محاکمه باید به عهده قضات دادگاه به شرح ماده 323 قانون آیین دادرسی کیفری محول میگردید.
لذا با توجه به مراتب مذکور و اینکه اصل تفسیر مضیق قوانین کیفری و همچنین اصل تفسیر مقررات کیفری به نفع متهم باید در پرتو اصول منطقی و عقلانی انجام گیرد به نحوی که تفسیر مقررات موجبات ترجیح بلامرجح و تناقض را فراهم ننماید، به نظر میرسد، لفظ -دادگاه- در متن ماده 650 قانون تعزیرات مفهوماً انصراف به مرجع قضایی دارد و افاده نوع میکند و شامل کلیه مراجع قضایی اعم از دادسرا و دادگاه بدوی و تجدیدنظر میشود. فلذا شهادت کذب در نزد مقام قضایی دادسرا در مرحله تحقیقات مقدماتی نیز مصداق ماده 650 قانون مجازات اسلامی بوده، جرم محسوب میشود. بنابراین رای شعبه سیزدهم که براساس مبانی فوقالذکر صادر شده، منطبق با مقررات قانونی بوده و قابل تایید میباشد.
ج) رای وحدت رویه شماره 835 - 1402/06/28 هیات عمومی دیوان عالی کشور
با تصویب قانون مجازات اسلامی (تعزیرات 1375) و انحلال دادسراهای عمومی و انقلاب از نظام قضایی کشور، انجام تحقیقات مقدماتی بر عهده دادگاه بوده و در نتیجه تصریح به «دادسرا» در ماده 650 قانون مذکور در مورد شهادت دروغ موضوعاً منتفی بوده است. پس از تشکیل مجدد دادسراها قانونگذار علاوه بر ماده 322 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 درخصوص دادگاه، در ماده 209 همین قانون، در مورد دادسرا نیز به تفهیم حرمت و مجازات شهادت دروغ از سوی بازپرس به شاهد به عنوان یک تکلیف قانونی تصریح نموده و ضمانت اجرای تخلف شاهد از تفهیم موضوع فوق توسط بازپرس با توجه به لزوم تفسیر قانون با هدف کشف مراد مقنن، مجازات تعیین شده در مورد شهادت دروغ در مرحله تحقیقات مقدماتی نزد مقامات دادسرا نیز مشمول ماده 650 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) است. بنا به مراتب، رای شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان البرز که با این نظر مطابقت دارد با اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده میشود و این رای طبق ماده 471 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازمالاتباع است.
هیات عمومی دیوان عالی کشور
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران