هرگاه از تقصیر وکیل خسارتی به موکل متوجه شود که عرفاً وکیل مسبب آن محسوب میگردد مسئول خواهد بود.
وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را مراعات نماید و از آنچه که موکل بالصراحه به او اختیار داده یا بر حسب قرائن و عرف و عادت داخل اختیار او است تجاوز نکند.
وکیل باید حساب مدت وکالت خود را به موکل بدهد و آنچه را که به جای او دریافت کرده است به او رد کند.
هرگاه برای انجام امر دو یا چند نفر وکیل معین شده باشد هیچ یک از آنها نمیتواند بدون دیگری یا دیگران دخالت در آن امر بنماید مگر اینکه هر یک مستقلاً وکالت داشته باشد در این صورت هرکدام میتواند به تنهایی آن امر را بجا آورد.
در صورتی که دو نفر به نحو اجتماع وکیل باشند به موت یکی از آنها وکالت دیگری باطل می شود.
تفسیر ماده 670 قانون مدنی:
1- اگر هر دو وکیل تعیین شده از سوی موکل، بطور اجتماع، عهده دار وکالت شده باشند، با فوت هر یک از آنان، وکالت دیگری نیز از بین می رود اما اگر وکالت آنان به نحو مستقل باشد، فوت هر یک از آنان تاثیری در وکالت دیگری نخواهد داشت.
2- گاهی اوقات ممکن است که دو نفر در مقام موکل به یک وکیل وکالت دهند با فوت هر یک از موکلین، وکالت نسبت به دیگری از بین نخواهد رفت مگر آنکه خلاف این موضوع در وکالتنامه قید شده باشد.
وکالت در هر امر مستلزم وکالت در لوازم و مقدمات آن نیز هست مگر اینکه تصریح به عدم وکالت باشد.
وکیل در امری نمی تواند برای آن امر به دیگری وکالت دهد مگر اینکه صریحاً یا به دلالت قرائن وکیل در توکیل باشد.
تفسیر ماده 672 قانون مدنی:
1- موکل می تواند این اختیار را به وکیل دهد تا وکیل دیگری را تعیین نماید. تعیین وکیل دیگر یا برای خود وکیل اول است یعنی آنکه وکیل اول، موکل وکیل دوم باشد، در این صورت با فوت یا حجر او، وکالت از بین می رود اما اگر وکیل دوم، وکیل موکل باشد، فقط موکل حق عزل او را خواهد داشت و فوت یا حجر وکیل اول تاثیری در وکالت دوم نخواهد داشت.
2- زمانی که وکیل، حق توکیل به غیر را دارد، می تواند برای وکالت در طرح دعوا، هر یک از اختیارات مندرج در ماده 35 قانون آیین دادرسی مدنی را به دیگری تفویض نماید.
اگر وکیل که وکالت در توکیل نداشته انجام امری را که در آن وکالت دارد به شخص ثالثی واگذار کند هر یک از وکیل و شخص ثالث در مقابل موکل نسبت به خساراتی که مسبب محسوب میشود مسئول خواهد بود.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران