مبحث دوم -در اثر ضمان بین ضامن و مضمون‌له قانون مدنی

ماده ۶۹۸

بعد از اینکه ضمان به طور صحیح واقع شد ذمه مضمون‌عنه بری و ذمه ضامن به مضمون‌له مشغول می‌شود.


ماده ۶۹۹

تعلیق در ضمان مثل اینکه ضامن قید کند که اگر مدیون نداد من ضامنم باطل است ولی التزام به تأدیه ممکن است معلق باشد.


ماده ۷۰۰

تعلیق ضامن به شرایط صحت آن مثل اینکه ضامن قید کند که اگر مضمون‌عنه مدیون باشد من ضامنم موجب بطلان آن نمی‌شود.


ماده ۷۰۱

ضمان عقدی است لازم و ضامن یا مضمون‌له نمی توانند آن را فسخ کنند مگر در صورت اعسار ضامن به طوری که در ماده 690 مقرر‌ است یا در صورت بودن حق فسخ نسبت بدین مضمون‌له و یا در صورت تخلف از مقررات عقد.


تفسیر ماده 701 قانون مدنی:

مطابق با نظر دکتر صفایی، برخلاف ظاهر ماده 701 قانون مدنی، وجود حق فسخ نسبت به دین مضمون به را نمی توان در شمار خیارات عقد ضمان دانست چراکه صرف وجود خیار، نسبت به عقد منشأ دین، باعث ایجاد حق فسخ عقد ضمان نیست مضاف بر آنکه دین اصلی به هر دلیلی که از بین برود، عقد ضمان نیز به تبع آن از بین می رود.


ماده ۷۰۲

هر‌گاه ضمان مدت داشته باشد مضمون‌له نمی‌تواند قبل از انقضای مدت مطالبه طلب خود را از ضامن کند اگر چه دین حال باشد.


ماده ۷۰۳

در ضمان حال مضمون‌له حق مطالبه طلب خود را دارد اگر چه دین مؤجل باشد.


ماده ۷۰۴

ضمان مطلق محمول به حال است مگر آ‌ن‌که به قرائن معلوم شود که مؤجل بوده است.


ماده ۷۰۵

ضمان مؤجل به فوت ضامن حال می‌شود.


ماده ۷۰۶

[به موجب قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰/۸/۱۴ نسخ صریح شده است.]


ماده ۷۰۷

اگر مضمون‌له ذمه مضمون‌عنه را بری کند ضامن بری نمی‌شود مگر اینکه مقصود ابراء از اصل دین باشد.


تفسیر ماده 707 قانون مدنی:

1- این ماده در مورد ضمان نقل ذمه به ذمه است ولی در ضمان ضم ذمه به ذمه اگر مضمون له، ذمه مضمون عنه را بری کند، ضامن نیز بری می شود زیرا با سقوط اصل، فرع نیز ساقط می گردد.

2- منظور از «ابراء از اصل دین» آن است که طلبکار از اصل دین صرف نظر نموده است، فارغ از اینکه دین بر عهده چه کسی است.


ماده ۷۰۸

کسی که ضامن درک مبیع است در صورت فسخ بیع به سبب اقاله یا خیار از ضمان بری می‌شود.

افزودن دیدگاه

امتیاز شما :

دیدگاه کاربران

دیدگاهی ثبت نشده است.