نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید.
تفسیر ماده 1062 قانون مدنی:
1- اعلام اراده به لفظ در عقد نکاح لازم و ضروری است.
2- بنابر نظر دکتر صفایی، هر لفظی که دلالت بر اراده نکاح کند معتبر است، لذا لزومی ندارد که صیغه عقد نکاح، عربی و به صیغه ماضی باشد.
ایجاب و قبول ممکن است از طرف خود مرد و زن صادر شود و یا از طرف اشخاصی که قانونا حق عقد دارند.
عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.
توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است.
هرگاه یکی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد به اشاره از طرف لال نیز واقع میشود مشروط بر اینکه به طور وضوح حاکی از انشای عقد باشد.
تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است.
تعلیق در عقد موجب بطلان است.
شرط خیار فسخ نسبت به عقد نکاح باطل است ولی در نکاح دائم شرط خیار نسبت به صداق جایز است مشروط بر اینکه مدت آن معین باشد و بعد از فسخ مثل آنست که اصلا مهر ذکر نشده باشد.
تفسیر ماده 1069 قانون مدنی:
1- درج شرط خیار در عقد نکاح باطل می باشد. درج شرط خیار در نکاح بمعنای گنجاندن اختیار فسخ برای یکی از زوجین یا شخص ثالثی در ضمن عقد است.
2- مطابق با نظر دکتر کاتوزیان گنجاندن شرط خیار نسبت به مهریه در ازدواج موقت باطل می باشد و مانند شرط خیار در نکاح است.
رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هرگاه مکره بعد از زوال کره عقد را اجازه کند نافذ است مگر اینکه اکراه به درجه بوده که عاقد فاقد قصد باشد.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران