در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.
تفسیر ماده 399 قانون مدنی:
1- خیار شرط با خیار تخلف از شرط (خیار اشتراط) متفاوت است چراکه خیار شرط صرفا نتیجه تراضی و توافق است و اعمال آن منوط به تخلف از انجام تعهد نیست در حالی که خیار تخلف از شرط، نتیجه تخلف از تراضی و امتناع از اجرای تعهد ناشی از آن است.
2- خیار شرط برای شخص ثالث نیز قرار داده شود. به طور مثال فروشنده در قرارداد فروش خودرو شرط می نماید که چنانچه پدرم ظرف مدت یک هفته از سفر بازگشتند و با معامله ما موافقت ننمودند، ایشان می توانند قرارداد ما را فسخ نمایند.
3- خیار شرط با شرط انفساخ متفاوت است چراکه در نتیجه تحقق شرط انفساخ، عقد به خودی خود، منحل می شود اما خیار شرط، حق فسخی است که برای طرفین عقد یا یکی از آنها یا برای شخص ثالثی در نظر گرفته می شود که اعمال آن منوط به اختیار صاحب خیار در مدت معین می باشد.
4- مطابق با نظر دکتر کاتوزیان، خیار شرط تنها خیاری است که مستقلا برای شخص ثالث در قرارداد گنجانده می شود در حالی که سایر خیارات، مختص طرفین قرارداد می باشند.
5- در عقود وقف، نکاح، ضمان و اقاله خیار شرط تحت هیچ شرایطی وجود ندارد.
اگر ابتدای مدت خیار ذکر نشده باشد، ابتدای آن از تاریخ عقد محسوب است و الا تابع قرارداد متعاملین است.
تفسیر ماده 400 قانون مدنی:
ذکر ننمودن مدت خیار شرط به اعتبار خیار لطمه ای وارد نمی نماید چراکه مدت شرط همان مدت عقد خواهد بود یعنی ابتدا و انتهای عقد، ابتدا و انتهای شرط می باشد. خیار شرطی که ابتدای آن تاریخ تنظیم عقد باشد، خیار شرط متصل است. خیار شرطی که تاریخ شروع خیار پس از تاریخ تنظیم عقد است، خیار شرط منفصل است.
اگر برای خیار شرط مدت معین نشده باشد هم شرط خیار و هم بیع باطل است.
تفسیر ماده 401 قانون مدنی:
1- اگر مدت در خیار شرط بصورت ضمنی یا عرفی درج شده باشد، عقد صحیح خواهد بود و لزومی به تعیین مدت بصورت صریح نمی باشد.
2- مطابق با نظر دکتر شهیدی، خیار شرط بدون مدت، شرط مجهولی خواهد بود که جهل به آن در عقود مغابنه ای، معامله را غرری خواهد نمود.
4- اگر یکی از طرفین قرارداد ادعای درج خیار بدون مدت در قرارداد را داشته باشد و طرف دیگر وجود خیار را انکار نماید، وفق ماده 457 قانون مدنی، عقد صحیح و غیرقابل فسخ خواهد بود.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران