هرگاه یکی از اصحاب دعوا فوت نماید یا محجور شود یا سمت یکی از آنان که به موجب آن سمت، داخل دادرسی شده زائل گردد دادگاه رسیدگی را بهطور موقت متوقف و مراتب را به طرف دیگر اعلام میدارد. پس از تعیین جانشین و درخواست ذینفع، جریان دادرسی ادامه مییابد مگر اینکه فوت یا حجر یا زوال سمت یکی از اصحاب دعوا تاثیری در دادرسی نسبت به دیگران نداشته باشد که در اینصورت دادرسی نسبت به دیگران ادامه خواهد یافت.
تفسیر ماده 105 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- در صورتی که دعوای مورد رسیدگی قابل انتقال نباشد، دادرسی توقیف نمیگردد بلکه زائل میشود مانند فوت زوج در دعوای تمکین. چراکه منشأ دعوای تمکین غیرقابل انتقال به وراث زوج میباشد. به بیانی دیگر در دعاوی قائم به شخص مانند دعوای طلاق، حضانت و ...، فوت موجب سقوط دعوی میگردد (قرار سقوط دعوی).
2- در دعاوی غیرقابل تجزیه (دعوا زمانی تجزیهناپذیر است که نسبت به دیگران اثر داشته باشد.)، فوت، حجر و زوال سمت یکی از خواهانها یا یکی از خواندگان موجب توقیف دادرسی نسبت به همه آنها میشود.
3- تفاوت تاخیر دادرسی و توقیف دادرسی در آن است که در تاخیر دادرسی صرفاً جلسه دادرسی به تاخیر میافتد اما سایر اقدامات قضایی نسبت به پرونده (مانند اخذ استعلامات ثبتی، ارجاع پرونده به کارشناسی و ...) انجام میگیرد. تاخیر دادرسی ماهیتاً یک تصمیم ساده قضایی میباشد (تاخیر دادرسی نیازی به صدور قرار ندارد.).
اما در توقیف دادرسی در مدت توقیف، هیچ اقدام قضایی نسبت به پرونده ممکن نیست و برخلاف تاخیر دادرسی یک تصمیم ساده قضایی نبوده و مستلزم صدور قرار (قرار توقیف دادرسی) است. قرار توقیف دادرسی به دادرسی پایان نمیدهد بلکه از ادامه آن جلوگیری میکند.
4- ایراد عدم اهلیت خواهان وفق بند 3 ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی ناظر به زمان طرح دعوی است. حال آنکه موضوع ماده 105 قانون آیین دادرسی مدنی، در فرض عدم اهلیت حادث شده در زمان رسیدگی به دعوی است. در فرض اخیر (عدم اهلیت در جریان رسیدگی حادث شود)، دعوی تا تعیین نماینده (ولی، قیم، مدیر تصفیه) با صدور قرار توقیف دادرسی متوقف میشود.
5- اگر خوانده در بدو تسلیم دادخواست متوفی باشد دادگاه اقدام به صدور قرار عدم استماع دعوی مینماید چراکه دعوی یه درستی مطرح نگردیده است (ایراد طرح دعوی علیه خوانده متوفی).
6- اگر در جریان دادرسی، سمت نماینده یکی از طرفین زائل شود (مانند عزل قیم، عزل فوت ولی، تغییر قیم و ...)، دادگاه اقدام به صدور قرار توقیف دادرسی مینماید و تا معرفی قائممقام یا نماینده جدید دادرسی متوقف میماند. مراتب توقیف دادرسی به موجب اخطاریهای به طرف دیگر اطلاع داده میشود (دقت گردد در متن ماده صحبتی از ابلاغ قرار توقیف دادرسی نشده است).
آقای دکتر شمس در کتاب آیین دادرسی مدنی خود بیان نمودهاند که قرار توقیف دادرسی در پرونده ضبط میشود و لازم نیست به شکل دادنامه در بیاید چراکه قابل شکایت نیست و ابلاغ آن ضروری نمیباشد اما حتماً میبایست این نکته به طرف مقابل ابلاغ شود که ادامه دادرسی منوط به معرفی قائممقام یا نماینده طرف دعوی است.
7- قرار توقیف دادرسی قابل اعتراض نمیباشد.
8- اگر وکیل دادگستری بدون اطلاع از فوت موکلش اقدام به طرح دعوی نماید، با توجه به آنکه در زمان تقدیم دادخواست موکلش فوت نموده بوده است و از آنجایی که وکالت با فوت احد از طرفین منفسخ میگردد (مستنبط از ماده 678 قانون مدنی)، ایراد عدم احراز سمت موضوع بند 5 ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی وارد است و دادگاه اقدام به صدور قرار رد دعوی مینماید.
9- دعوای اثبات زوجیت و اثبات نسب قائم به شخص نیست و به وراث میرسد چراکه آثار مالی دارد و آن آثار مالی به ارث میرسد. لذا در صورت فوت طرفین دعوای مذکور، قرار سقوط دعوی صادر نمیشود.
10- با توجه به آنکه ورشکستگی حجر محسوب نمیشود، اگر در جریان دادرسی، یکی از طرفین دعوی ورشکسته شد، اصولاً قرار توقیف دادرسی صادر نمیگردد چراکه اداره تصفیه یا مدیر تصفیه قائممقام شخص ورشکسته (نیک آگاهید که قائممقام اصیل است نه نماینده) میشود.
11- انحلال شخص حقوقی به هر علت که باشد (ورشکستگی، تصمیم مجمع عمومی، انقضای مدت و ...) موجب توقیف دادرسی نمیشود.
12- هرگاه یکی از اصحاب دعوا فوت نماید یا محجور شود یا سمت یکی از آنان که به موجب آن سمت، داخل دادرسی شده زائل گردد، موجب توقیف دادرسی میشود و مهم هم نیست که کدام مرحله از دادرسی (بدوی، واخواهی، تجدیدنظر، اعاده دادرسی، فرجامخواهی و ...) باشد.
13- در موارد مذکور در ماده 105 قانون آیین دادرسی مدنی، کلیه مواعد قانونی و قضایی به حالت تعلیق در میآید و باید پذیرفت که چنانچه مهلتهای مورد اشاره جهت اقداماتی باشد که تا زمان توقیف دادرسی انجام نشده، باید حسب مورد به نماینده طرفی که فوت یا حجر وی موجب توقیف دادرسی شده مهلت کامل جدیدی داده شود و به او ابلاغ گردد.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران