مبحث دوم - در اهلیت طرفین قانون مدنی

ماده ۲۱۰

متعاملین باید برای معامله اهلیت داشته باشند.


تفسیر ماده 210 قانون مدنی:

1- اهلیت به معنای شایستگی و توانایی است. اهلیت اعم از اهلیت تمتع (اهلیت تملک) و اهلیت استیفا (اهلیت اِعمال و اجرای حق) می‌باشد. اهلیت تمتع به معنای اهلیت دارا بودن یا دارا شدن حق می‌باشد. تمامی انسان‌ها با زنده متولد شدن می‌توانند دارای حق شوند لذا اهلیت تمتع انسان‌ها با زنده متولد شدن آغاز می‌شود. اصولاً هر شخصی می‌تواند صاحب حق باشد بنابراین کودکان و مجانین هم می‌توانند طرف حق واقع شوند. اما منظور از اهلیت استیفا، توانایی اجرای حق یا تصرف در حق می‌باشد. منظور مقنن از اهلیت مقرر در ماده 210 قانون مدنی، اهلیت استیفا می‌باشد چراکه وفق ماده 211 قانون مدنی، فردی صاحب اهلیت است که عاقل، بالغ و رشید باشد.

2- اهلیت استیفا فرع بر داشتن اهلیت تمتع است و در شرایطی که فردی صاحب حقی نباشد، نوبت به اعمال آن نیز نخواهد رسید.

3- ممکن است برخی از اشخاص به نحو جزئی و خاص اهلیت تمتع نداشته باشند. لذا اشخاص ذیل نمی‌توانند (شخصاً یا توسط نماینده) عمل حقوقی خاصی را انجام دهند. الف- محجورین برای وصیت کردن (صغیر، سفیه و مجنون) موضوع ماده 835 قانون مدنی، ب- صغیر برای طلاق موضوع ماده 1136 قانون مدنی، ج- کارمندان دولت در معاملات با دولت، د- خارجیان جهت تملک مال غیرمنقول، ه‍- انعقاد قرارداد کار توسط اشخاص زیر 15 سال شمسی موضوع ماده 79 قانون کار، ی- معامله با خود قیم موضوع ماده 1240 قانون مدنی.


ماده ۲۱۱

برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید بالغ و عاقل و رشید باشند.


تفسیر ماده 211 قانون مدنی:

1- مطابق با تبصره 1 ماده 1210 قانون مدنی، سن بلوغ در پسر 15 سال تمام قمری و در دختر 9 سال تمام قمری می‌باشد. در قانون مدنی، مقنن در خصوص سن رشد مطلبی بیان ننموده است اما در رویه قضایی اثبات رشد برای زیر 18 سال، ضرورت دارد و فردی که 18 سال تمام داشته باشد رشید محسوب می‌شود.

2- جهت اثبات رشد و رسیدن به سن رشد، لازم است که فرد به سن بلوغ رسیده باشد و پیش از آنکه فرد به سن بلوغ برسد، اصل بر آن است که او رشید محسوب نمی‌شود و اثبات خلاف آن نیز امکان‌پذیر نمی‌باشد.


ماده ۲۱۲

معامله با اشخاصی که بالغ یا عاقل یا رشید نیستند به واسطه عدم اهلیت باطل است.


تفسیر ماده 212 قانون مدنی:

1- هر چند که مقنن در ماده 212 قانون مدنی، معامله با اشخاص محجور را باطل اعلام نموده است اما با توجه به مواد 1204 الی 1207 قانون مدنی، می‌توان اینگونه بیان نمود که نداشتن اهلیت در معامله در برخی موارد باعث بطلان معامله و در برخی موارد دیگر باعث غیرنافذ شدن آن و یا عدم تاثیر در قرارداد می‌شود. بطور مثال معامله با مجنون و هم‌چنین صغیر غیرممیز، همیشه باطل است اما معامله با صغیر ممیز و سفیه (غیررشید) معمولاً غیرنافذ و تملکات مجانی آنان (مالک شدن) نافذ خواهد بود.

2- محجور بودن صغیر ممیز به جهت حمایت مقنن از وی می‌باشد چراکه با رسیدن به سن قانونی، وی از حجر خارج می‌شود بنابراین اعمال حقوقی او غیرنافذ بوده و منوط به تنفیذ ولی یا قیم او می‌باشد.

3- غیررشید یا سفیه حتی بدون اجازه ولی یا قیم خود، می‌تواند تملکات مجانی بلاعوض (مالک شدن) را بپذیرد و مانع قانونی در این خصوص برای وی وجود ندارد چراکه چیزی به ضرر او نخواهد بود مانند قبول هبه، وصیت و ... .


ماده ۲۱۳

معامله محجورین نافذ نیست.


تفسیر ماده 213 قانون مدنی:

1- محجور به فردی گفته می‌شود که از تصرف در اموال و دارایی‌های خویش ممنوع می‌باشد. مطابق با ماده 1207 قانون مدنی محجورین به سه دسته صغار، اشخاص غیررشید و مجانین تقسیم بندی می‌شوند.

2- وفق ماده 213 قانون مدنی، معامله اشخاص محجور بدلیل فقدان اهلیت، نافذ نمی‌باشد. دکتر کاتوزیان معتقدند که منظور از واژه محجور در ماده 213 قانون مدنی، به معنای ورشکسته و مفلس می‌باشد.

افزودن دیدگاه

امتیاز شما :

دیدگاه کاربران

الناز صدفي
01 بهمن 1403
عالي بود ممنونم ازتون