مبحث چهارم - گواهی ‌قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب (‌در امور مدنی)

ماده ۲۲۹

در مواردی که دلیل اثبات دعوا یا موثر در اثبات آن، گواهی گواهان باشد برابر مواد زیر اقدام می‌گردد.


تفسیر ماده 229 قانون آیین دادرسی مدنی:

1- شهادت عبارت است از اخبار به حق به نفع غیر و به ضرر شخص دیگر.

2- خواهان ممکن است در دادخواست و خوانده در جلسه رسیدگی به گواهی گواهان استناد نماید.

3- مستند به تبصره ماده 322 قانون آیین دادرسی کیفری، رابطه خادم و مخدومی و قرابت نسبی یا سببی مانع از پذیرش شهادت شرعی نیست.


ماده ۲۳۰

در دعاوی مدنی (حقوقی) تعداد و جنسیت گواه، همچنین ترکیب گواهان با سوگند به ترتیب ذیل می‌باشد:

الف- اصل طلاق و اقسام آن و رجوع در طلاق و نیز دعاوی غیرمالی از قبیل مسلمان بودن، بلوغ، جرح و تعدیل، عفو از قصاص، وکالت،‌ وصیت با گواهی دو مرد.

ب- دعاوی مالی یا آنچه که مقصود از آن مال می‌باشد از قبیل دِ‌ین، ثمن مبیع، معاملات، وقف، اجاره، وصیت به نفع مدعی، غصب، جنایات خطائی و شبه عمد که موجب دیه است با گواهی دو مرد یا یک مرد و دو زن.

چنانچه برای خواهان امکان اقامه بینه شرعی نباشد می‌تواند با معرفی یک گواه مرد یا دو زن به ضمیمه یک سوگند ادعای خود را اثبات کند. در موارد مذکور در این بند، ابتدا گواه واجد شرایط شهادت می‌دهد، سپس سوگند توسط خواهان ادا می‌شود.

ج- دعاوی که اطلاع بر آنها معمولاً در اختیار زنان است از قبیل ولادت، رضاع، بکارت، عیوب درونی زنان با گواهی چهار زن، دو مرد یا یک مرد و دو زن.

د- اصل نکاح با گواهی دو مرد و یا یک مرد و دو زن.


تفسیر ماده 230 قانون آیین دادرسی مدنی:

1- دعاوی در یک تقسیم‌بندی به دو نوع دعاوی مالی و دعاوی غیرمالی تقسیم می‌شوند. دعاوی مالی دعاوی هستند که اثر مستقیم مالی دارند مانند مطالبه وجه. دعاوی غیرمالی خود به دو دسته دعاوی غیرمالی ذاتی و دعاوی غیرمالی اعتباری (فرضی) تقسیم می‌شوند.

دعاوی غیرمالی ذاتی دعاوی هستند که اثر مستقیم مالی ندارند؛ مانند رابطه زوجیت، حضانت و ... .

دعاوی غیرمالی اعتباری (فرضی)، دعاوی هستند که اثر مستقیم مالی دارند اما قانون آنها را از برخی جهات در حکم دعاوی غیرمالی فرض نموده است که در سه دسته قرار می‌گیرند: الف- دعاوی سه‌گانه تصرف (تصرف عدوانی، ممانعت و مزاحمت)؛ ب- دعاوی فی‌مابین موجر و مستاجر به جز مطالبه اجور؛ ج- افراز یا فروش مال مشاع مگر آنکه مالکیت مورد اختلاف باشد.

لازم به توضیح است که دعاوی غیرمالی اعتباری (فرضی) تنها از سه جهت الف- هزینه دادرسی؛ ب- قابلیت تجدیدنظر خواهی؛ ج- حق‌الوکاله وکیل غیرمالی محسوب می‌شوند.

2- با تدقیق در ماده 230 قانون آیین دادرسی مدنی روشن است که تمامی دعاوی مالی و غیرمالی، جز در موارد خاص با گواهی قابل اثبات می‌باشند.

3- شهادت در امور مالی نیاز به رشد ندارد.

4- دعاوی غیرمالی مانند سن، امور راجع به شناسنامه، وصیت، وکالت و ... با شهادت دو مرد ثابت می‌شود. اما در خصوص اصل نکاح که با نظم عمومی در ارتباط است به صراحت بند د ماده 230 قانون آیین دادرسی مدنی، با شهادت دو مرد و یا دو زن و یک مرد قابل اثبات است. (گرچه اصل نکاح در زمره دعاوی غیرمالی است اما قانونگذار با اغماض شهادت دو زن و یک مرد را نیز پذیرفته است.)

5- به صراحت بند ج ماده 230 قانون آیین دادرسی مدنی، بلوغ در دختران با گواهی دو مرد یا 4 زن یا یک مرد و دو زن اثبات می‌شود. (از اموری است که اطلاع از آنها اصولاً در اختیار زنان است.)

6- شهادت در امور مالی (هر چیزی که قابل تقویم به پول باشد.) با شهادت دو مرد، یا یک مرد و دو زن و یا یک مرد همراه با سوگند مدعی و یا دو زن همراه با سوگند مدعی است. (دقت گردد که تنها در امور مالی، نقص کمبود یک شاهد، با سوگند مدعی قابل رفع است.)


ماده ۲۳۱

در کلیه دعاوی که جنبه حق‌الناسی دارد اعم از امور جزائی یا مدنی (مالی و غیر آن) به شرح ماده فوق هرگاه به علت غیبت یا بیماری،‌ سفر، حبس و امثال آن حضور گواه اصلی متعذر یا متعسر باشد گواهی بر شهادت گواه اصلی مسموع خواهد بود.

تبصره- گواه بر شاهد اصلی باید واجد شرایط مقرر برای گواه و گواهی باشد.


تفسیر ماده 231 قانون آیین دادرسی مدنی:

1- ماده 231 قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص شهادت بر شهادت (شهادت فرعی) است که به موجب آن تنها در امور حق‌الناسی چه حقوقی، جزایی، مالی یا غیرمالی امکان‌پذیر است.

2- به موجب تبصره ماده 231 قانون آیین دادرسی مدنی، شهود فرعی نیز باید اوصاف مذکور برای شاهد را داشته باشند.

اوصاف شهادت شرعی عبارت‌اند از: (جمع همه شروط لازم است)

الف- عقل؛

ب- بلوغ (وفق تبصره 1 ماده 1210 قانون مدنی سن بلوغ در پسران 15 سال تمام قمری و در دختران 9 سال تمام قمری است.)؛

مطابق با ماده 1314 قانون مدنی، اهلیت برای ادای شهادت 15 سال تمام شمسی است و در این میان تفاوتی بین دختر و پسر وجود ندارد.

ج- عدالت (سابقه فسق و اشتهار به فساد نداشته باشد و عدالت وی احراز گردد. (به صراحت تبصره 1 ماده 1313 قانون مدنی، اصل بر عدم عدالت شاهد است.))؛

د- ایمان (منظور مسلمان بودن وی است.)؛

ه‍- طهارت مولد (ولدالزنا نباشد.)؛

و- عدم وجود نفع شخصی؛

ز- نداشتن دشمنی با شخصی که علیه وی شهادت می‌دهد (تبصره 2 ماده 1313 قانون مدنی)؛

ح- متکدی و ولگرد نبودن شاهد؛

ط- ساهی نبودن شاهد (شاهد فراموش‌کار نباشد.). (وفق ماده 180 قانون مجازات اسلامی)

3- تعداد و جنسیت شهادت فرعی تابع اصل دعوی است. (تعداد مقرر جهت ادای شهادت در امور مالی و غیرمالی در ماده 230 قانون آیین دادرسی مدنی آمده است.)

4- چنانچه احد از شهود اصلی نزد محکمه حاضر شود، می‌تواند علاوه بر ادای شهادت، در عین حال برای شاهد دیگر به عنوان شاهد فرعی نیز شهادت دهد. (شاهد اصلی می‌تواند یکی از شاهدین فرعی نیز باشد.)

5- با جمع ماده 1320 قانون مدنی و عبارت «هرگاه به علت غیبت یا بیماری،‌ سفر، حبس و امثال آن حضور گواه اصلی متعذر یا متعسر باشد» در ماده 231 قانون آیین دادرسی مدنی، حاکی از آن است که در صورت فوت شاهد اصلی، نیز شهادت فرعی (شهادت بر شهادت) قابل پذیرش است.


ماده ۲۳۲

هر یک از طرفین دعوا که متمسک به گواهی شده‌اند، باید گواهان خود را در زمانی که دادگاه تعیین کرده حاضر و معرفی نمایند.


تفسیر ماده 232 قانون آیین دادرسی مدنی:

1- دعوت از شهود بدین نحو است که یا به شهودی که سابقاً به دادگاه معرفی شده‌اند ابلاغ (ارسال احضاریه) می‌گردد که در روزی که دادگاه جهت استماع شهادت شهود مشخص نموده است جهت ادای شهادت حاضر شوند و یا به طرفی که به شهادت شهود استناد نموده، ابلاغ می‌گردد که در روز مشخص شده، شهود خود را در دادگاه حاضر کند.

2- اگر شهود در روز مشخص شده در دادگاه حاضر نشدند، دادگاه مجدداً آنها را احضار می‌کند، اما اگر برای بار دوم هم شهود نیامدند، شهادت از عداد دلایل خارج می‌شود.


ماده ۲۳۳

صلاحیت گواه و موارد جرح وی برابر شرایط مندرج در بخش چهارم از کتاب دوم، در امور کیفری، این قانون می‌باشد.


ماده ۲۳۴

هر یک از اصحاب دعوا می‌توانند گواهان طرف خود را با ذکر علت جرح نمایند. چنانچه پس از صدور رای برای دادگاه معلوم شود که قبل از ادای گواهی جهات جرح وجود داشته ولی بر دادگاه مخفی مانده و رای صادره هم مستند به آن گواهی بوده، مورد از موارد نقض می‌باشد و چنانچه جهات جرح بعد از صدور رای حادث شده باشد، موثر در اعتبار رای دادگاه نخواهد بود.

تبصره- در صورتی که طرف دعوا برای جرح گواه از دادگاه استمهال نماید دادگاه حداکثر به مدت یک هفته مهلت خواهد داد.


تفسیر ماده 234 قانون آیین دادرسی مدنی:

1- مطابق با ماده 234 قانون آیین دادرسی مدنی، جرح گواهان طرف دیگر باید با ذکر علت باشد (جرح شاهد توسط خود طرفین دعوی). لذا اگر قصد داریم بیان کنیم که شاهد طرف مقابل بطور مثال ولگرد است، باید دلیل آن را نیز بیان کنیم.

2- قواعد جرح شاهد طرف مقابل توسط شاهد مطابق با مفاد ماده 195 قانون مجازات اسلامی و بدون ذکر اسباب آن انجام می‌پذیرد مشروط به آنکه شاهد دارای شرایط شرعی باشد.

3- جرح گواه علی‌الاصول در همان جلسه که گواه در دادگاه حاضر می‌شود به عمل می‌آید. لکن طرف مقابل استنادکننده به گواهی گواهان می‌تواند مطابق با تبصره ماده 234 قانون آیین دادرسی مدنی، برای این امر درخواست مهلت نماید و دادگاه حداکثر یک هفته به وی مهلت می‌دهد.


ماده ۲۳۵

دادگاه، گواهی هر گواه را بدون حضور گواه‌هایی که گواهی نداده‌اند استماع می‌کند و بعد از اداء گواهی می‌تواند از گواه‌ها مجتمعاً تحقیق نماید.


تفسیر ماده 235 قانون آیین دادرسی مدنی:

شهادت شهود بدون حضور شهودی که شهادت نداده‌اند استماع می‌شود.


ماده ۲۳۶

قبل از ادای گواهی، دادگاه حرمت گواهی کذب و مسئولیت مدنی آن و مجازاتی که برای آن مقرر شده است را به گواه خاطر نشان می‌سازد. گواهان قبل از ادای گواهی نام و نام خانوادگی، شغل، سن و محل اقامت خود را اظهار و سوگند یاد می‌کنند که تمام حقیقت را گفته و غیر از حقیقت چیزی اظهار ننمایند.

تبصره- در صورتی که احقاق حق متوقف به گواهی باشد و گواه حاضر به اتیان سوگند نشود الزام به آن ممنوع است.


تفسیر ماده 236 قانون آیین دادرسی مدنی:

1- پیش از ادای شهادت، حرمت شهادت کذب، مسئولیت مدنی و مسئولیت کیفری شهادت کذب به شاهد تذکر داده می‌شود.

مطلب مرتبط: شهادت کذب چیست؟ شرایط تحقق آن کدام است؟

2- شاهد باید سوگند یاد کند و بیان دارد: «به خداوند متعال سوگند یاد می‌کنم که جز به راستی چیزی نگویم و تمام واقعیت را بیان کنم». (وفق ماده 323 قانون آیین دادرسی کیفری)

اگر شاهد سوگند یاد نکند اما تمام اوصاف شاهد موجود باشد، سوگند نخوردن او تاثیری در ارزش و اعتبار شهادت وی ندارد.

اوصاف شهادت شرعی عبارت‌اند از: (جمع همه شروط لازم است)

الف- عقل؛

ب- بلوغ (وفق تبصره 1 ماده 1210 قانون مدنی سن بلوغ در پسران 15 سال تمام قمری و در دختران 9 سال تمام قمری است.)؛

مطابق با ماده 1314 قانون مدنی، اهلیت برای ادای شهادت 15 سال تمام شمسی است و در این میان تفاوتی بین دختر و پسر وجود ندارد.

ج- عدالت (سابقه فسق و اشتهار به فساد نداشته باشد و عدالت وی احراز گردد. (به صراحت تبصره 1 ماده 1313 قانون مدنی، اصل بر عدم عدالت شاهد است.))؛

د- ایمان (منظور مسلمان بودن وی است.)؛

ه‍- طهارت مولد (ولدالزنا نباشد.)؛

و- عدم وجود نفع شخصی؛

ز- نداشتن دشمنی با شخصی که علیه وی شهادت می‌دهد (تبصره 2 ماده 1313 قانون مدنی)؛

ح- متکدی و ولگرد نبودن شاهد؛

ط- ساهی نبودن شاهد (شاهد فراموش‌کار نباشد.). (وفق ماده 180 قانون مجازات اسلامی)


ماده ۲۳۷

دادگاه می‌تواند برای اینکه آزادی گواه بهتر تأمین شود گواهی او را بدون حضور اصحاب دعوا استماع نماید. در این‌صورت پس از ادای گواهی بلافاصله اصحاب دعوا را از اظهارات گواه مطلع می‌سازد.


تفسیر ماده 237 قانون آیین دادرسی مدنی:

شهادت شهود علی‌الاصول با حضور اصحاب دعوی استماع می‌شود مگر آنکه آزادی شاهد چنین اقتضا کند که اصحاب دعوی فعلاً خارج از دادگاه باشند.


ماده ۲۳۸

هیچ‌یک از اصحاب دعوا نباید اظهارات گواه را قطع کند، لکن پس از ادای گواهی می‌توانند توسط دادگاه سؤالاتی را که مربوط به دعوا می‌باشد از گواه به عمل آورند.


تفسیر ماده 238 قانون آیین دادرسی مدنی:

اگر طرفین دعوی از شهود سوالی داشته باشند، پس از ادای شهادت، باید از طریق قاضی پرسیده شود.


ماده ۲۳۹

دادگاه نمی‌تواند گواه را به اداء گواهی ترغیب یا از آن منع یا او را در کیفیت گواهی راهنمایی یا در بیان مطالب کمک نماید، بلکه فقط مورد گواهی را طرح نموده و او را در بیان مطالب خود آزاد می‌گذارد.


ماده ۲۴۰

اظهارات گواه باید عیناً در صورت‌مجلس قید و به امضا یا اثرانگشت او برسد و اگر گواه نخواهد یا نتواند امضا کند، مراتب در صورت‌مجلس قید خواهد شد.


ماده ۲۴۱

تشخیص ارزش و تأثیر گواهی با دادگاه است.


تفسیر ماده 241 قانون آیین دادرسی مدنی:

1- دادگاه تشخیص می‌دهد که شهادت شهود، دلیل است یا اماره قضایی. نیک آگاهید که اگر شهادت شهود از حیث اوصاف و تعداد، تمام اوصاف و تعداد مقرر قانونی را داشته باشد یک دلیل قانونی است (بینه شرعی) و دادگاه مکلف است بر اساس گواهی اقدام به صدور رای نماید اعم اینکه مفید علم باشد یا نه؛ ولی اگر از حیث اوصاف و تعداد، تمام اوصاف و تعداد مقرر قانونی را نداشته باشد یک اماره قضایی محسوب شده و برای مزید اطلاع، استماع می‌شود.

2- اگر شهادت شهود دلیل نیز باشد، تشخیص ارزش و اعتبار آن، مستند به ماده 241 قانون آیین دادرسی مدنی با دادگاه است. (شهادت شهود، تنها دلیلی است که قدرت اثباتی آن را دادگاه مشخص می‌کند.) (دلایل اثبات دعوی در ماده 1258 قانون مدنی آمده است.)

3- چنانچه قاضی هیچ علمی به موضوع نداشته باشد، مستند به ماده 175 قانون مجازات اسلامی گواهی شرعی اگر به تعداد و جنسیت مقرر در قانون باشد، به قاضی تحمیل می‌شود (قاضی ملزم به تبعیت است.). همچنین وفق ماده 187 قانون مجازات اسلامی، در شهادت شرعی نباید علم به خلاف مفاد شهادت وجود داشته باشد. هرگاه قرائن و امارات بر خلاف مفاد شهادت شرعی باشد، دادگاه، تحقیق و بررسی لازم را انجام می‌دهد و در صورتی که به خلاف واقع بودن شهادت، علم حاصل کند، شهادت معتبر نیست. (علم قاضی عبارت است از یقین حاصل از مستندات بیّن، در امری که نزد وی مطرح می‌شود.)


ماده ۲۴۲

دادگاه می‌تواند به درخواست یکی از اصحاب دعوا همچنین در صورتی که مقتضی بداند گواهان را احضار نماید. در ابلاغ احضاریه،‌ مقرراتی که برای ابلاغ اوراق قضایی تعیین شده رعایت می‌گردد و باید حداقل یک هفته قبل از تشکیل دادگاه به گواه یا گواهان ابلاغ شود.


ماده ۲۴۳

گواهی که برابر قانون احضار شده است، چنانچه در موعد مقرر حضور نیابد، دوباره احضار خواهد شد.


تفسیر ماده 243 قانون آیین دادرسی مدنی:

چنانچه گواه طبق قانون احضار شده باشد، اما حضور نیابد، دادگاه ضمن تعیین جلسه دیگری دوباره وی را احضار می‌کند.


ماده ۲۴۴

در صورت معذور بودن گواه از حضور در دادگاه و همچنین در مواردی که دادگاه مقتضی بداند می‌تواند گواهی گواه را در منزل یا محل کار او یا در محل دعوا توسط یکی از قضات دادگاه استماع کند.


تفسیر ماده 244 قانون آیین دادرسی مدنی:

استماع شهادت شهود در منزل یا محل کار یا در محل دعوی در دو صورت الف- شاهد از حضور در دادگاه معذور باشد، ب- دادگاه مقتضی بداند، امکان‌پذیر است.


ماده ۲۴۵

در صورتی که گواه در مقر دادگاه دیگری اقامت داشته باشد دادگاه می‌تواند از دادگاه محل توقف او بخواهد که گواهی او را استماع کند.


تفسیر ماده 245 قانون آیین دادرسی مدنی:

در صورتی که شهود در حوزه دادگاه دیگری باشند، نیابت در استماع شهادت شهود امکان‌پذیر است. لکن اگر دلیل اصلی صدور رای، شهادت شهود باشد، دادگاه باید شهادت را در محیط دادگاه استماع نماید و نیابت قضایی ممکن نبوده بلکه می‌توان از شهادت بر شهادت (شهادت فرعی) موضوع ماده 231 قانون آیین دادرسی مدنی استفاده کرد.


ماده ۲۴۶

در موارد مذکور در مادتین (۲۴۴) و (۲۴۵) چنانچه مبنای رای دادگاه گواهی گواه باشد و آن گواه طبق مقررات ماده (۲۳۱) از حضور در دادگاه معذور باشد استنادکننده به گواهی فقط می‌تواند به گواهی شاهد بر گواه اصلی استناد نماید.


تفسیر ماده 246 قانون آیین دادرسی مدنی:

چنانچه شهادت شهود دلیل اصلی صدور رای باشد، دادگاه باید شهادت را در محیط دادگاه استماع نماید. بنابراین استماع شهادت در منزل یا محل کار یا محل دعوی ممکن نیست بلکه می‌توان از شهادت بر شهادت (شهادت فرعی) موضوع ماده 231 قانون آیین دادرسی مدنی استفاده کرد.


ماده ۲۴۷

هرگاه گواه برای حضور در دادگاه درخواست هزینه آمد و رفت و جبران خسارت حاصل از آن را بنماید، دادگاه میزان آن را معین و استنادکننده را به تأدیه آن ملزم می‌نماید.

افزودن دیدگاه

امتیاز شما :

دیدگاه کاربران

دیدگاهی ثبت نشده است.