واخواهی چیست؟ نحوه انجام آن چگونه است؟

واخواهی در اجرای احکام
14 تیر 1404 1 3095
واخواهی
فهرست مطالب

    واخواهی چیست؟

    واخواهی به معنای اعتراض محکوم‌علیه غایب (واخواه) به حکم غیابی در دادگاه صادرکننده حکم است (به صراحت ماده 305 قانون آیین دادرسی مدنی). در یک تقسیم‌بندی کلی اعتراض به آراء به طرق عادی و طرق فوق‌العاده تفکیک می‌شوند. طرق عادی شکایت از رای به معنی آن است که اعتراض علی‌الاصول محدود به موضوعات و جهات خاصی نیست مانند واخواهی و تجدیدنظر اما طرق فوق‌العاده شکایت از رای، محدود به جهات یا موضوعات خاص است مانند فرجام، اعاده دادرسی و اعتراض ثالث. در یک تقسیم‌بندی دیگر، شیوه اعتراض به رای به دو شیوه عدولی و شیوه اصلاحی تفکیک می‌شوند. شیوه عدولی به آن طریق شکایت از رای گفته می‌شود که همان دادگاهی که رای را صادر کرده است از رای خود عدول نموده و آن را تغییر می‌دهد که عبارتند از اعاده دادرسی، واخواهی و اعتراض ثالث. همچنین در شیوه اصلاحی، مرجع دیگری غیر از دادگاه صادرکننده رای، رای دادگاه را اصلاح می‌کند (تجدیدنظر). در مقاله حاضر که توسط گروه وکلای عدالت سرا تحریر یافته است سعی می‌گردد به تفصیل به بررسی واخواهی و نحوه انجام آن پرداخته شود.

     

    واخواهی و اثر آن بر اجرای حکم واخواسته

    همانگونه که عرض گردید واخواهی یکی از راه‌های شکایت از حکم غیابی است که از سوی محکوم‌علیه غایب (خوانده دعوای نخستین) در همان دادگاه صادرکننده‌ی حکم انجام می‌گیرد. واخواهی یکی از طرق عادی شکایت از رای است که براساس آن دو اثر مهم دارد: الف- واخواهی اثر تعلیقی بر اجرای حکم دارد. بدین معنی که در مهلت بیست روز اعتراض به حکم صادره، پرونده به اجرا گذارده نمی‌شود و در صورت اعتراض محکوم‌علیه غایب، تا ختم رسیدگی به اعتراض نیز رای اجرا نمی‌شود. ب- هم‌چنین واخواهی اثر انتقالی نیز دارد که به موجب آن پرونده با تمام جوانب حکمی و موضوعی مورد رسیدگی مجدد قرار می‌گیرد (در واخواهی در همان شعبه صادرکننده حکم غیابی، رسیدگی مجدد صورت می‌پذیرد.).

    پس از سپری شدن مهلت قانونی واخواهی، اگر محکوم‌علیه غایب (خوانده دعوای نخستین) واخواهی ننماید، حکم غیابی اگر بسته به مورد، قابل تجدیدنظر یا فرجام نبوده باشد و یا اگر باشد، مهلت آن سپری شود، لازم‌الاجرا می‌گردد و به درخواست محکوم‌له (خواهان دعوای اصلی)، دادگاه دستور اجرای آن را صادر می‌نماید و عملیات اجرایی آغاز می‌شود.

    بیشتر بخوانید: تفاوت میان اعتراض شخص ثالث اجرایی با اعتراض شخص ثالث

    واخواهی خارج از مهلت قانونی و اثر آن بر اجرای حکم غیابی

    سوالی که می‌توان مطرح نمود این است که اگر نسبت به حکم غیابی، در مهلت مقرر در صدر ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی (بیست روز برای افراد مقیم ایران و دو ماه برای اشخاصی که خارج از کشور اقامت دارند.)، واخواهی نشود و حکم لازم‌الاجرا شود، اما دادخواست واخواهی خارج از مهلت قانونی تقدیم شود آیا این دادخواست، اثری بر اجرای حکم دارد؟

    جهت پاسخ به این پرسش باید سه فرض در نظر گرفته شود:

    ١) ابلاغ واقعی حکم غیابی و واخواهی خارج از مهلت، بدون ادعای عذر موجه و اثر آن بر اجرای حکم

    اگر حکم غیابی در دعوایی صادر شده باشد و آن حکم قابل تجدیدنظر خواهی نباشد و حکم غیابی ابلاغ واقعی شده باشد اما محکوم‌علیه غایب (خوانده) در مهلت مقرر واخواهی ننماید، به درخواست محکوم‌له حکم اجرا می‌شود. در این‌صورت واخواهی خارج از مهلت، بدون آنکه عذر موجهی اعلام شود، بموجب قرار دادگاه، مردود اعلام و این قرار قطعی می‌باشد. بنابراین واخواهی در اجرای احکام خارج از مهلت، در فرض بیان گردیده، هیچ اثری بر اجرای حکم ندارد.

    اما اگر حکم غیابی در دعوایی صادر شود که آن دعوا، قابل تجدیدنظر خواهی نیز باشد و محکوم‌علیه غایب بعد از گذشتن مهلت واخواهی و تجدیدنظر خواهی، واخواهی نماید، دادگاه علی‌القاعده باید قرار رد دادخواست واخواهی را صادر کند.

    ٢) واخواهی خارج از مهلت، به ادعای عذر موجه و اثر آن بر اجرای حکم

    اگر ابلاغ واقعی حکم ممکن نباشد، حکم ابلاغ قانونی می‌شود و مهلت، از تاریخ ابلاغ قانونی آغاز می‌گردد. قانونگذار انجام واخواهی خارج از مهلت را در شرایطی مجاز اعلام نموده است، هم‌چنین توقف و منع اجرا را در واخواهی خارج از مهلت اجازه داده است. چنانچه در ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی اعلام شده است که اگر دادنامه ابلاغ واقعی شده باشد و واخواه خارج از مهلت واخواهی نماید و ثابت نماید که عذر موجه داشته است، چنانچه دادگاه ادعای وی را موجه تشخیص دهد، قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر نموده و اجرای حکم نیز متوقف خواهد شد اما اگر دادگاه عذر شخص را موجه ندانست قرار رد دادخواست واخواهی صادر می‌کند. جهات عذر موجه عبارتند از:

    1. بیماری مانع حرکت

    2. فوت والدین، اولاد و همسر تا 7 روز

    3. حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد. (قوه قاهره)

    4. توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد. (حبس باید غیرقانونی باشد؛ چراکه اگر قانونی بوده باشد ار داخل زندان می‌توان واخواهی نمود.)

    زمانی که قرار قبول دادخواست واخواهی (قرار قبول واخواهی فقط مختص واخواهی خارج از مهلت است.) صادر گردد، اجرای حکم نیز متوقف می‌شود و توقیف اجرا تا روشن شدن نتیجه واخواهی ادامه دارد (اثر تعلیقی). بعد از آن، اگر حکم غیابی تایید گردد و در پرونده‌ای باشد که آن حکم، قابل تجدیدنظر نباشد، عملیات اجرایی از توقیف خارج شده و به جریان خواهد افتاد و علی‌القاعده تا پایان ادامه می‌یابد وگرنه مستلزم تعیین تکلیف تجدیدنظر خواهی و فرجام‌خواهی می‌باشد. متوقف شدن اجرای حکم بدین معنی است که هیچگونه عملیات اجرایی جدیدی انجام نمی‌شود مانند اینکه مالی که بازداشت بوده، به مزایده گذاشته نمی‌شود و هم‌چنین عملیات اجرایی که تا قبل از توقیف، انجام شده به همان حالت می‌ماند بطور مثال مال بازداشت شده آزاد نمی‌گردد. قرار توقف اجرای حکم یا قرار توقیف عملیات اجرایی که بعد از صدور قرار قبولی واخواهی خارج از مهلت، بدلیل عذر موجه صادر می‌شود، بصورت دادنامه در نمی‌آید و شکل ویژه‌ای ندارد و به طرفین ابلاغ نمی‌گردد و قابل اعتراض نیز نیست.

    به بیانی دیگر معاذیر مندرج در ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی موجب تمدید مهلت واخواهی، تجدیدنظر، اعاده دادرسی و فرجام است.

    مطلب مرتبط: نحوه اجرای حکم غیابی و معرفی ضامن

    ٣) واخواهی خارج از مهلت به ادعای آگاه نشدن از مفاد حکم و اثر آن بر اجرای حکم

    چنانچه دادنامه غیابی ابلاغ واقعی نشده باشد (ابلاغ دادنامه قانونی باشد) و واخواه مدعی عدم اطلاع از مفاد رای باشد، در هر زمان که مطلع شود می‌تواند واخواهی کند، در این‌صورت واخواه باید ادعای خود مبنی بر عدم اطلاع را اثبات کند و در صورت اثبات، قرار قبولی واخواهی صادر می‌شود.

    علی‌ایحال با توجه به سه فرض پیش‌گفته، ابلاغ واقعی بودن دادنامه غیابی یا قانونی بودن آن بر پذیرش واخواهی واخواه تاثیرگذار است. بدین نحو که اگر ابلاغ دادنامه غیابی، واقعی بوده باشد و واخواه در مهلت مقرر واخواهی ننموده باشد، وی می‌بایست عذر موجه خود را برای دادگاه ثابت کند. اما اگر ابلاغ دادنامه غیابی، قانونی بوده باشد (واخواه واقعاً در جریان نبوده است) و واخواه در مهلت مقرر واخواهی نکرده باشد، همین که ثابت نماید در جریان حکم صادره نبوده است، برای پذیرش واخواهی کفایت می‌کند.

    همچنین جهت انجام واخواهی در اجرای احکام علاوه بر ابلاغ دادنامه به ابلاغ اجرائیه نیز می‌بایست توجه گردد. لذا اگر دادنامه یا اجرائیه به محکوم‌علیه ابلاغ واقعی شده باشد و وی به حکم صادره اعتراضی ننموده باشد، حکم غیابی به نحو عادی اجرای می‌شود اما اگر نه دادنامه و نه اجرائیه هیچ یک به محکوم‌علیه ابلاغ واقعی نشده باشد، در این حالت اجرای حکم غیابی منوط است نه معرفی ضامن یا سپردن تضمین مناسب از سوی محکوم‌له.

    مطلب مرتبط: تقدیم دادخواست واخواهی خارج از مهلت

    انجام واخواهی در مهلت تجدیدنظر خواهی و اثر آن بر اجرای حکم

    اگر محکوم‌علیه غایب در مهلت یاد شده جهت واخواهی در صدر ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی (بیست روز برای افراد مقیم ایران و دو ماه برای اشخاصی که خارج از کشور اقامت دارند.)، دادخواست واخواهی ندهد اما بعد از سپری شدن مهلت واخواهی، در مهلت تجدیدنظر، دادخواست واخواهی دهد، مستند به تبصره 3 ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی به منزله تجدیدنظر خواهی تلقی و مطابق مقررات مربوط به آن رسیدگی می‌شود. باید دقت گردد که در واخواهی خارج از موعد، صرف تقدیم دادخواست واخواهی، اجرای حکم متوقف نمی‌گردد بلکه صدور قرار قبول واخواهی است که اجرای حکم را متوقف می‌کند.

     

    اجرای حکم غیابی چگونه است؟

    جهت اجرای حکم غیابی دو حالت متصور است:

    الف- دادنامه یا اجرائیه به محکوم‌علیه ابلاغ واقعی نشده است و وی نسبت به حکم اعتراض ننموده است:

    در این حالت حکم غیابی به نحو عادی اجرا می‌شود چراکه دادنامه یا اجرائیه به محکوم‌علیه ابلاغ واقعی شده است و وی در جریان بوده و کاری نکرده است.

    ب- نه دادنامه و نه اجرائیه هیچ کدام به محکوم‌علیه ابلاغ واقعی نشده است:

    جهت اجرای چنین حکمی، محکوم‌له (شخصی که حکم به نفع وی صادر شده است.) می‌بایست ضامن معرفی کند و یا تضمین مناسب بدهد چراکه نه دادنامه به محکوم‌علیه ابلاغ واقعی شده است و نه اجرائیه، لذا وی در جریان دادرسی نبوده است. بنابراین از آنجایی که هر لحظه احتمالِ اطلاع محکوم‌علیه غایب از دادنامه و اجرائیه می‌رود و ممکن است وی به دادنامه غیابی اعتراض کند، جهت اجرای حکم باید ضامن معرفی کرد. ضمانتی که قانونگذار در تبصره 2 ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی بدان اشاره نموده است، محدودیت زمانی ندارد (اگر مالی در رهن گذارده شود تا زمانی که محکوم‌علیه غایب واخواهی کند در وثیقه می‌ماند.) و به صورت تضامنی است (ضم ذمه). حال اگر اثبات گردد که محکوم‌علیه غایب از مفاد رای مطلع شده است و واخواهی و تجدیدنظر خواهی نکرده است یا اگر طرح شکایت کرده باشد همان حکم غیابی تایید شده است، از وثیقه یا ضامن رفع اثر می‌شود.

    بیشتر بخوانید: نحوه اعتراض شخص ثالث در مرحله اجرای احکام

    مستندات قانونی مرتبط با نحوه انجام واخواهی در اجرای احکام

    نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه

    شماره نظریه: 651/96/7 شماره پرونده: 69-3/1-071 تاریخ نظریه: 1396/03/20

    نظر به اینکه بر اساس دادنامه غیابی محکوم‌علیه به پرداخت مبلغی بابت محکوم‌به در حقوق محکوم‌له محکوم می‌گردد و پس از صدور حکم محکومیت با رعایت مقررات قانونی و مضی مهلت‌های قانونی واخواهی و تجدیدنظر خواهی با صدور اجرائیه شخص ثالثی در جهت استیفای مبلغ محکوم‌به مالی را در اجرای احکام مدنی معرفی می‌نماید و در آن مرحله محکوم‌علیه به لحاظ عدم اطلاع از مفاد دادنامه تقاضای واخواهی می‌کند و واخواهی وی مورد قبول قرار می‌گیرد و پس از صدور قرار قبولی واخواهی عملیات اجرایی متوقف می‌شود با رسیدگی ماهیتی در دادگاه بدوی حکم بر رد واخواهی محکوم‌علیه صادر و پس از آن در دادگاه تجدیدنظر حکم قطعی مبنی بر تایید حکم بدوی صادر می‌گردد حال با توجه به موارد مذکور آیا در خصوص مالی که قرار قبولی واخواهی شخص ثالث در جهت استیفای مبلغ محکوم‌به معرفی نموده است می‌توان عملیات اجرایی را ادامه و نسبت به مزایده و فروش ملک شخص ثالث اقدام نموده یا خیر؟

    اولاً با توجه به اینکه با صدور قرار قبولی واخواهی، اجرای حکم متوقف می‌شود چنانچه اقداماتی در مرحله اجراء ‌انجام شده باشد از جمله توقیف مال برای وصول محکوم‌به مذکور در فرض استعلام، تا صدور حکم نهایی باقی می‌ماند زیرا در واخواهی فقط اجرا متوقف می‌شود و عملیات اجرایی اعاده نمی‌شود. ثانیاً هرگاه پس از انقضای مهلت واخواهی و تجدیدنظر خواهی و قطعیت حکم غیابی اجرائیه صادر شده، سپس محکوم‌علیه واخواهی نموده و با صدور قرار قبولی واخواهی اجراء هم متوقف شده، متعاقباً حکم غیابی مذکور عیناً پس از رسیدگی تایید و قطعیت یافته باشد؛ با توجه به این‌که قبلاً اجرائیه صادر و ابلاغ شده است. در این مرحله نیازی به صدور اجرائیه مجدد نیست و پس از ابلاغ دادنامه قطعی، عملیات اجرائی که قبلاً متوقف شده مجدداً ادامه پیدا می‌کند. بنابراین در فرض سؤال، عملیات اجرایی نسبت به مالی که توسط ثالث برای وصول محکوم‌به معرفی شده است، ادامه می‌یابد.

    بیشتر بخوانید: هزینه‌های ضروری اجرای حکم کدام‌اند؟

    نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه

    شماره نظریه: 295/96/7 شماره پرونده: 69-3/1-27 تاریخ نظریه: 1396/02/11

    در خصوص دعوی «الف» به طرفیت «ب» حکم محکومیت «ب» به پرداخت مبلغ پانزده میلیون تومان صادر می‌شود پس از عدم وصول واخواهی و تجدیدنظر پرونده به اجرای احکام ارسال و از اموال محکوم‌علیه به میزان دو میلیون تومان توقیف و نسبت به مازاد محکوم‌به وکیل محکوم‌له درخواست اعمال ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی صدور دستور بر جلب محکوم‌علیه را می‌نماید پس از صدور برگ جلب محکوم‌علیه از رای صادره واخواهی می‌نماید که دادنامه واخواسته به مبلغ هفت میلیون تومان تایید می‌شود پس از قطعیت دادنامه اخیرالذکر دادنامه واخواسته وکیل محکوم‌له درخواست صدور برگ جلب محکوم‌علیه را می‌نماید و استدلال می‌نماید با توجه به اینکه قبلاً اجرائیه صادر شده و با اعمال ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی موافقت شده است نیازی به صدور مجدد برگ اجرائیه نمی‌باشد آیا دادگاه می‌بایست مجدداً برگ اجرائیه صادر نماید یا خیر؟

    هرگاه پس از انقضای مهلت واخواهی و تجدیدنظر خواهی و قطعیت حکم غیابی اجرائیه صادر شده، سپس محکوم‌علیه واخواهی نموده و با صدور قرار قبولی واخواهی اجراء هم متوقف شده، متعاقباً حکم غیابی مذکور عیناً پس از رسیدگی تایید و قطعیت یافته باشد؛ با توجه به این‌که قبلاً اجرائیه صادر و ابلاغ شده است. در این مرحله نیازی به صدور اجرائیه مجدد نیست و پس از ابلاغ دادنامه قطعی، عملیات اجرائی که قبلاً متوقف شده مجدداً ادامه پیدا می‌کند.


    امیدواریم مطالب برای شما مفید بوده باشد. لطفا مطالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و با امتیاز دادن به مطالب، ما را در جهت بهبود و تولید هر چه بیشتر مطالب یاری فرمایید. همچنین می توانید نظرات یا سوالات خود را در بخش دیدگاه ها مطرح نمایید در اسرع وقت به سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.

    افزودن دیدگاه

    امتیاز شما :

    دیدگاه کاربران

    رحمن اعلم
    22 خرداد 1404
    سلام توضیح تقریباً خوب و عالی بود.