جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است:
الف- ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه.
ب- ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود.
ج- ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی.
د- ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادرکننده رای.
ه- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی.
تبصره- اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد در صورت وجود جهات دیگر، مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی مینماید.
تفسیر ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- جهات مندرج در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی، تمثیلی هستند. همچنین درج نمودن جهات درخواست تجدیدنظر از سوی تجدیدنظر خواه در دادخواست، دادگاه تجدیدنظر را محدود به آن جهت نمیکند.
2- قید نمودن جهات درخواست تجدیدنظر در دادخواست تجدیدنظر الزامی نمیباشد.
مطلب مرتبط: تجدیدنظر خواهی چیست؟ جهات تجدیدنظر خواهی کدام است؟
مرجع تجدیدنظر فقط به آنچه که مورد تجدیدنظر خواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته رسیدگی مینماید.
تفسیر ماده 349 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- دادگاه تجدیدنظر تنها به امری رسیدگی میکند که الف- دادگاه بدوی رسیدگی کرده باشد. ب- مورد تجدیدنظر خواهی قرار گیرد.
2- مستند به ماده 7 قانون آیین دادرسی مدنی، به ماهیت هیچ دعوایی نمیتوان در مرحله بالاتر رسیدگی نمود تا زمانی که در مرحله نخستین در آن دعوا حکمی صادر نشده باشد، مگر به موجب قانون.
عدم رعایت شرایط قانونی دادخواست و یا عدم رفع نقص آن در موعد مقرر قانونی در مرحله بدوی، موجب نقض رای در مرحله تجدیدنظر نخواهد بود. در این موارد دادگاه تجدیدنظر به دادخواستدهنده بدوی اخطار میکند که ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ نسبت به رفع نقص اقدام نماید. در صورت عدم اقدام و همچنین در صورتی که سمت دادخواستدهنده محرز نباشد دادگاه رای صادره را نقض و قرار رد دعوای بدوی را صادر مینماید.
تفسیر ماده 350 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- مستند به بخش اخیر ماده 350 قانون آیین دادرسی مدنی، چنانچه دادگاه تجدیدنظر سمت دادخواستدهنده بدوی را احراز نکند، دادگاه تجدیدنظر رای بدوی را نقض و قرار رد دعوای بدوی را صادر میکند.
2- چنانچه دادگاه تجدیدنظر، دادخواست بدوی را ناقص بداند، دادگاه تجدیدنظر خطاب به دادخواستدهنده بدوی (خواه تجدیدنظر خواه باشد، خواه تجدیدنظر خوانده) اخطار رفع نقص صادر و ده روز به وی مهلت میدهد که اقدام به رفع نقص نماید، در صورت عدم رفع نقص در مهلت ده روز، دادگاه تجدیدنظر رای بدوی را نقض و قرار رد دعوای بدوی را صادر میکند.
مواد مرتبط: بند 5 ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی
چنانچه دادگاه تجدیدنظر در رای بدوی غیر از اشتباهاتی از قبیل اعداد، ارقام، سهو قلم، مشخصات طرفین و یا از قلم افتادگی در آن قسمت از خواسته که به اثبات رسیده اشکال دیگری ملاحظه نکند ضمن اصلاح رای، آن را تایید خواهد کرد.
تفسیر ماده 351 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- چنانچه نسبت به رایی که در آن سهو قلم یا اشتباه صورت گرفته درخواست تجدیدنظر شده باشد، دادگاه نخستین نمیتواند رای را تصحیح نماید.
2- در صورت تجدیدنظر خواهی از رایی که در آن سهو قلم صورت گرفته، چنانچه رای از جهات دیگری مخدوش نباشد، دادگاه تجدیدنظر اقدام به اصلاح رای مینماید.
هرگاه دادگاه تجدیدنظر، دادگاه بدوی را فاقد صلاحیت محلی یا ذاتی تشخیص دهد رای را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال میدارد.
تفسیر ماده 352 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- در صورتی که خواهان دعوایی را در دادگاهی که فاقد صلاحیت محلی است طرح نماید و خوانده نیز در جلسه اول رسیدگی به صلاحیت محلی دادگاه ایراد بگیرد، دادگاه میبایست ضمن صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادگاه صالح ارسال نماید. حال اگر خوانده ایراد خود را تا اولین جلسه رسیدگی گرفت اما دادگاه نخستین علیرغم ایراد خوانده به صلاحیت محلی دادگاه، اقدام به ادامه رسیدگی و انشای رای نمود، در صورت تجدیدنظر خواهی محکومعلیه، دادگاه تجدیدنظر مستند به ماده 352 قانون آیین دادرسی مدنی، باید رای صادره را نقض و پرونده را به دادگاه صالح بفرستد.
مطلب مرتبط: ایراد عدم صلاحیت محلی دادگاه رسیدگیکننده به دعوا
2- حال اگر دعوایی از سوی خواهان در دادگاه نخستینی که صلاحیت محلی در رسیدگی به دعوا را ندارد، مطرح گردد و خوانده نسبت به آن ایرادی نگیرد و دادگاه اقدام به صدور رای نماید، در صورت تجدیدنظر خواهی محکومعلیه میان حقوقدانان در امکان فسخ رای در دادگاه تجدیدنظر به جهت عدم صلاحیت محلی و یا ادامه رسیدگی اختلافنظر وجود دارد. اما رویه قضایی این است که دادگاههای تجدیدنظر رای صادره از محاکم نخستینی که صلاحیت محلی در رسیدگی به دعوا را ندارند را حتی با عدم ایراد خوانده به صلاحیت فسخ مینمایند و پرونده را به مرجع صالح ارسال مینماید.
اگر مرجع صالح در همان استان باشد، آن دادگاه ملزم به تبعیت از تصمیم دادگاه تجدیدنظر استان است. (تصمیم دادگاه تجدیدنظر برای استان برای دادگاههای استانهای دیگر لازمالاتباع نیست.)
3- عدم صلاحیت ذاتی دادگاه صادرکننده رای موجب نقض رای در مرحله تجدیدنظر و فرجام است، چه نسبت به آن ایراد شده باشد چه نشده باشد زیرا قواعد صلاحیت ذاتی امری است و دادگاه نباید منتظر ایراد خوانده باشد.
4- در خصوص فقدان صلاحیت محلی دادگاه صادرکننده رای در مرحله فرجام، مستند به بند 1 ماده 371 قانون آیین دادرسی مدنی، در صورت ایراد خوانده تا پایان جلسه اول رسیدگی، دیوان عالی کشور رای را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال مینماید. (حتماً باید نسبت به صلاحیت محلی دادگاه صادرکننده رای ایراد شده باشد تا رای در مرحله فرجام نقض گردد.)
دادگاه تجدیدنظر در صورتی که قرار مورد شکایت را مطابق با موازین قانونی تشخیص دهد، آن را تایید میکند. در غیر اینصورت پس از نقض، پرونده را برای رسیدگی ماهوی به دادگاه صادرکننده قرار عودت میدهد.
تفسیر ماده 353 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- چنانچه دادگاه تجدیدنظر به هر دلیلی غیر از فقدان صلاحیت، قرار صادره از دادگاه بدوی را نقض نماید، پرونده را جهت رسیدگی ماهوی به همان شعبه بدوی ارسال میکند.
2- در فرض ماده 353 قانون آیین دادرسی مدنی، شعبه بدوی موظف به تبعیت از تصمیم دادگاه تجدیدنظر و رسیدگی ماهوی است مگر آنکه علت جدیدی بوجود آید.
3- اگر دادگاه تجدیدنظر حکم صادره از دادگاه بدوی را به صورت قرار تلقی نماید و با استدلال دادگاه بدوی مخالف باشد، رای را نقض مینماید.
قرار تحقیق و معاینه محل در دادگاه تجدیدنظر توسط رئیس دادگاه یا به دستور او توسط یکی از مستشاران شعبه اجرا میشود و چنانچه محل اجرای قرار در شهر دیگر همان استان باشد دادگاه تجدیدنظر میتواند اجرای قرار را از دادگاه محل درخواست نماید و در صورتی که محل اجرای قرار در حوزه قضایی استان دیگر باشد با اعطای نیابت قضایی به دادگاه محل، درخواست اجرای قرار را خواهد نمود.
تبصره- در مواردی که مبنای رای دادگاه فقط گواهی گواه یا معاینه محل باشد توسط قاضی صادرکننده رای انجام خواهد شد مگر اینکه گزارش مورد وثوق دادگاه باشد.
تفسیر ماده 354 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- چنانچه دادگاه تجدیدنظر معاینه یا تحقیق محل را لازم بداند، اگر محل اجرای قرار در شهر دیگر همان استان باشد، به دادگاه محل دستور انجام آن را میدهد اما اگر محل اجرای قرار در حوزه قضایی استان دیگر باشد، جهت اجرای قرار، نیابت قضایی داده خواهد شد.
مطلب مرتبط: قرار معاینه محل چیست؟ نحوه اجرای آن چگونه است؟
2- چنانچه دادگاه تجدیدنظر حکم صادره از دادگاه بدوی را به علت ناقص بودن تحقیقات در مرحله نخستین نقض کند، اصولاً خود اقدام به انجام تحقیقات مینماید مگر آنکه الف- محل اجرای تحقیقات در شهر دیگری از همان استان باشد (در این حالت دادگاه تجدیدنظر میتواند انجام تحقیقات را از دادگاه همان حوزه بخواهد) و یا ب- محل اجرای تحقیقات در استان دیگری باشد (در این حالت دادگاه تجدیدنظر باید با اعطای نیابت قضایی، انجام تحقیقات را از دادگاه محل تقاضا کند.).
در صورتی که دادگاه تجدیدنظر قرار دادگاه بدوی را در مورد رد یا عدم استماع دعوا به جهت یاد شده در قرار، موجه نداند ولی به جهات قانونی دیگر دعوا را مردود یا غیرقابل استماع تشخیص دهد، در نهایت قرار صادره را تأیید خواهد کرد.
تفسیر ماده 355 قانون آیین دادرسی مدنی:
اگر دادگاه تجدیدنظر قرار صادره از دادگاه بدوی را موجه نداند ولی به جهات دیگری دعوی را قابل استماع تشخیص ندهد، آن را تایید خواهد نمود.
مقرراتی که در دادرسی بدوی رعایت میشود در مرحله تجدیدنظر نیز جاری است مگر اینکه به موجب قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
غیر از طرفین دعوا یا قائممقام قانونی آنان، کس دیگری نمیتواند در مرحله تجدیدنظر وارد شود، مگر در مواردی که قانون مقرر میدارد.
چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظر خواه را موجه تشخیص دهد، رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر مینماید. در غیر اینصورت با رد درخواست و تأیید رای، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.
تفسیر ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی:
چنانچه دادگاه تجدیدنظر حکم صادره از دادگاه بدوی را به هر دلیلی غیر از عدم صلاحیت (در خصوص شیوه برخورد دادگاه تجدیدنظر در مورد فقدان صلاحیت ذاتی و محلی، ماده 352 قانون آیین دادرسی مدنی و تفسیر ذیل آن مطالعه گردد.)، نقض کند خود دادگاه تجدیدنظر رسیدگی کرده و رای مقتضی صادر مینماید.
رای دادگاه تجدیدنظر نمیتواند مورد استفاده غیر طرفین تجدیدنظر خواهی قرار گیرد، مگر در مواردی که رای صادره قابل تجزیه و تفکیک نباشد که در اینصورت نسبت به اشخاص دیگر هم که مشمول رای بدوی بوده و تجدیدنظر خواهی نکردهاند، تسری خواهد داشت.
هرگاه در تنظیم و نوشتن رای دادگاه تجدیدنظر، سهو یا اشتباهی رخ دهد همان دادگاه با رعایت ماده (۳۰۹) آن را اصلاح خواهد کرد.
تنظیم دادنامه و ابلاغ آن به ترتیب مقرر در مرحله بدوی میباشد.
ادعای جدید در مرحله تجدیدنظر مسموع نخواهد بود ولی موارد زیر ادعای جدید محسوب نمیشود:
1- مطالبه قیمت محکومبه که عین آن، موضوع رای بدوی بوده و یا مطالبه عین مالی که قیمت آن در مرحله بدوی مورد حکم قرار گرفته است.
2- ادعای اجارهبهاء و مطالبه بقیه اقساط آن و اجرتالمثل و دیونی که موعد پرداخت آن در جریان رسیدگی بدوی، رسیده و سایر متفرعات از قبیل ضرر و زیان که در زمان جریان دعوا یا بعد از صدور رای بدوی به خواسته اصلی تعلق گرفته و مورد حکم واقع نشده یا موعد پرداخت آن بعد از صدور رای رسیده باشد.
3- تغییر عنوان خواسته از اجرتالمسمی به اجرتالمثل یا بالعکس.
تفسیر ماده 362 قانون آیین دادرسی مدنی:
مستند به ماده 362 قانون آیین دادرسی مدنی، ادعای جدید از خواهان بدوی (خواه تجدیدنظر خواه باشد، خواه تجدیدنظر خوانده)، در مرحله تجدیدنظر قابل استماع نیست اما استثنائاً در موارد ذیل امکانپذیر است (قانونگذار موارد ذیل را ادعای جدید نمیداند.):
1- تبدیل عنوان خواسته دعوای اصلی از عین به قیمت یا تبدیل قیمت به عین.
2- تبدیل عنوان خواسته دعوای اصلی از اجرتالمسمی به اجرتالمثل و بالعکس.
3- ادعای اجارهبهاء و مطالبه بقیه اقساط آن و اجرتالمثل و دیونی که موعد پرداخت آن در جریان رسیدگی بدوی، رسیده و سایر متفرعات از قبیل ضرر و زیان که در زمان جریان دعوا یا بعد از صدور رای بدوی به خواسته اصلی تعلق گرفته و مورد حکم واقع نشده یا موعد پرداخت آن بعد از صدور رای رسیده باشد.
4- کاهش خواسته موضوع ماده 98 قانون آیین دادرسی مدنی
5- دستور موقت یا تامین خواسته
7- دلیل جدید
8- مطالبه خساراتی که بعد از صدور رای بدوی حاصل شده است مانند خسارت هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظر یا حقالوکاله تجدیدنظر
9- دفاع جدید
مطلب مرتبط: استثنائات ممنوعیت طرح ادعای جدید در تجدیدنظر کدام است؟
چنانچه هر یک از طرفین دعوا دادخواست تجدیدنظر خود را مسترد نمایند، مرجع تجدیدنظر، قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر را صادر مینماید.
تفسیر ماده 363 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- اگر تجدیدنظر خواه تا پیش از ختم رسیدگی دادخواست تجدیدنظر خود را استرداد کند، دادگاه تجدیدنظر قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر صادر میکند. (دقت گردد که مستند به بند الف ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی، استرداد دادخواست بدوی تا جلسه اول امکانپذیر است اما استرداد دادخواست واخواهی، تجدیدنظر یا فرجام تا قبل از ختم دادرسی ممکن میباشد.)
2- استرداد دادخواست تجدیدنظر خواهی سبب صدور قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر و نهایتاً قطعیت رای بدوی میگردد.
3- تجدیدنظر خواهی خواهان نخستین بدین معناست که دعوای مطروحه از جانب وی از نظر شکلی یا ماهیتی با ایراد جدی مواجه است و رد شده است. لذا از آنجا که استرداد دعوای مردود امکانپذیر نیست، تجدیدنظر خواه صرفاً میتواند به استناد ماده 363 قانون آیین دادرسی مدنی، دادخواست تجدیدنظر خود را مسترد نماید.
در مواردی که رای دادگاه تجدیدنظر مبنی بر محکومیت خوانده باشد و خوانده یا وکیل او در هیچیک از مراحل دادرسی حاضر نبوده و لایحه دفاعیه و یا اعتراضیهای هم نداده باشند رای دادگاه تجدیدنظر ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ واقعی به محکومعلیه یا وکیل او قابل اعتراض و رسیدگی در همان دادگاه تجدیدنظر میباشد، رای صادره قطعی است.
تفسیر ماده 364 قانون آیین دادرسی مدنی:
1- در صورت جمع شرایط ذیل، رای صادره از دادگاه تجدیدنظر، یک رای غیابی است:
الف- وقت رسیدگی دادگاه در مرحله بدوی ابلاغ واقعی نشده است و خوانده از خود دفاع نکرده است.
ب- دادگاه بدوی رای را به نفع خوانده غایب صادر کرده و خواهان از آن رای، تجدیدنظر خواهی کرده باشد.
ج- تجدیدنظر خواهی خواهان بدوی به تجدیدنظر خوانده (خوانده بدوی) ابلاغ واقعی نشده و وی از خود دفاع نکرده باشد.
د- دادگاه تجدیدنظر رای بدوی را نقض نموده و حکمی علیه خوانده غایب صادر کند.
2- حکم غیابی صادره از دادگاه تجدیدنظر ظرف مدت بیست روز قابل اعتراض در همان دادگاه تجدیدنظر خواهد بود.
3- شرایط و احکام اعتراض به رای غیابی صادره از دادگاه تجدیدنظر، تابع شرایط و احکام واخواهی است. (ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی و تفسیر ذیل آن مطالعه گردد.)
آرای صادره در مرحله تجدیدنظر جز در موارد مقرر در ماده (۳۲۶) قطعی میباشد.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران