نحوه طرح دعوای اثبات وقوع عقد صلح
اثبات وقوع عقد صلح
نحوه طرح دعوای اثبات وقوع عقد صلح
واژه صلح در لغت بمعنای سازش و آشتی آمده است. از منظر حقوقی، عقد صلح عبارت است از تراضی و توافق میان طرفین عقد. مقنن در قانون مدنی تعریف خاصی از عقد صلح ارائه ننموده است اما با توجه به ماده 752 قانون مدنی می توان اینگونه بیان نمود که عقد صلح اصولاً به دو صورت انجام می گیرد که عبارتند از الف- صلح در جهت انجام معامله ب- صلح بر دعوا. گاهی اوقات در برخی قراردادها طرفین قرارداد که قصد ایجاد رابطه حقوقی را با یکدیگر دارند، تصمیم می گیرند بنا به دلایل مدنظر خویش، بجای عقود دیگر، توافقات خود را در قالب عقد صلح منعقد نمایند. در مقاله حاضر سعی می گردد به تفصیل در خصوص نحوه طرح دعوای اثبات وقوع عقد صلح مطابق با قانون مدنی پرداخته شود.
مطلب مرتبط: شرایط صحت عقد صلح چیست؟ ویژگی های آن کدام است؟
دعوای اثبات وقوع عقد صلح
جهت طرح دعوای اثبات وقوع عقد صلح لازم است که اولاً عقد یا رابطه قراردادی میان طرفین وجود داشته باشد و این مساله از سوی دادگاه مطابق با ادله ارائه گردیده احراز شود. ثانیاً شرایط صحت معامله که مقنن در ماده 190 قانون مدنی بدان اشاره نموده است نیز وجود داشته باشد. دعوای اثبات وقوع عقد صلح علی الاصول یک دعوای مالی می باشد که هزینه دادرسی آن بر حسب آنکه مال موضوع صلح، منقول باشد یا غیرمنقول، می بایست پرداخت گردد. دادگاه صالح جهت طرح دعوای اثبات وقوع عقد صلح، اگر مال موضوع دعوا، منقول باشد، وفق مواد 11 و 13 قانون آیین دادرسی مدنی، دادگاه محل اقامت خوانده یا محل انعقاد عقد یا اجرای قرارداد می باشد اما اگر مال موضوع دعوا، غیرمنقول باشد، دادگاه محل وقوع مال، صالح به رسیدگی خواهد بود.
مطلب مرتبط: آثار عقد صلح در رابطه طرفین چیست؟
نکات مهم در طرح دعوای اثبات وقوع عقد صلح
1- همانگونه که عرض گردید، عقد صلح به دو جهت تنظیم می گردد: الف- صلح برای انجام معامله ب- صلح بر دعوا.
در صلح برای انجام معامله، طرفین معامله تصمیم می گیرند که رابطه قراردادی خود را در قالب عقد صلح تنظیم نمایند بطور مثال دو نفر در مقام خریدار و فروشنده قصد انتقال یک دستگاه خودرو با یکدیگر را دارند اما بجای انعقاد عقد بیع، توافقات خویش را در قالب عقد صلح تنظیم می نمایند و دیگر احکام مختص عقد بیع را در قرارداد خود، جاری نمی کنند. گاهی اوقات نیز پدری قصد دارد مالی از اموال خویش را به فرزندش ببخشد اما بجای تنظیم عقد هبه، آن را در قالب عقد صلح منعقد می نماید.
در صلح بر دعوا، علی الاصول بعد از ایجاد اختلاف میان طرفین، آنان تصمیم می گیرند، اختلافات خود را با صلح و سازش خاتمه دهند که معمولا منتج به صدور گزارش اصلاحی توسط دادگاه می شود.
2- در حال حاضر رویه قضایی حاکم بر دادگاهها، بدین صورت می باشد که عموماً تنظیم صلح نامه میان افراد با سند عادی در صورت احراز صحت، مورد تایید قرار می گیرد، هر چند که وفق ماده ۴۷ قانون ثبت اسناد و املاک کشور، کلیه عقود و معاملات، هبه نامه، صلحنامه و شرکت نامه در ارتباط با اموال غیرمنقول، حتما می بایست بصورت رسمی به ثبت برسد.
3- اگر در خصوص ملکی که سابقه ثبتی ندارد، صلح نامه ای تنظیم شده باشد، طرح خواسته های اثبات عقد صلح و اثبات مالکیت، دارای ایراد و اشکال قانونی نمی باشد اما اگر ملک سابقه ثبتی داشته باشد، تا زمانی که اختلافی میان طرفین وجود نداشته باشد، طرح دعوای اثبات عقد صلح، قابلیت استماع نخواهد داشت و در این فرض، خواهان می تواند دعوای الزام به تنظیم سند رسمی را مطرح نماید. برخی معتقدند که در این حالت، میتوان دعوای اثبات عقد صلح را توامان با دعوای الزام به تنظیم سند رسمی مطرح نمود اما بنظر می رسد طرح دعوای اثبات عقد صلحی که مکتوب است با توجه به اصل صحت قراردادها و هم چنین ماده 223 قانون مدنی، منطقی بنظر نمی رسد و فردی که مدعی عدم اصالت صلح نامه است، می بایست ادعای خود را ثابت نماید.
4- مستنبط از ماده 760 قانون مدنی، عقد صلح یک عقد لازم است حتی اگر در مقام عقود جایز واقع شده باشد و این عقد از بین نمی رود مگر آنکه به جهت اعمال یکی از خیارات یا به جهت اقاله، فسخ گردد. ناگفته نماند که برخی از عقود از اعم اجاره های مشمول قانون روابط موجر و مستاجر سال 56، بیع شرط، معاملات شرطی و رهنی و پیش فروش ساختمان قابل صلح نمی باشند.
همانگونه که پیش تر نیز عرض گردید، صلح یک عقد است و همانند سایر عقود، نیاز به دو اراده دارد. بعضاً مشاهده می شود که برخی از خانم ها بعلت فقدان سواد حقوقی لازم، با حضور در دفتر اسناد رسمی، مهریه مندرج در سند نکاحیه خویش را به همسرشان به صورت یک طرفه صلح می نمایند. در اکثر اوقات قصد آنان از انجام این کار، بری نمودن ذمه شوهر از پرداخت مهریه است (ابراء که با یک اراده انجام می گیرد)، در اینصورت لازم است که نیت واقعی آنان توسط مرجع صالح احراز گردد.
5- عقد صلحی که در مورد معاملات انجام می گیرد به دو صورت ذیل است:
الف) صلح معمولی: در این نوع از عقد صلح، حفظ ارزش اقتصادی عوضین و متعادل نگاه داشتن آنان برای طرفین بسیار مهم است. به این نوع صلح، صلح معوض یا مغابنه ای نیز گفته می شود مانند آنکه خانه ای که در بازار دارای ارزش سه میلیارد تومان می باشد به همان قیمت میان طرفین در قالب عقد صلح منتقل می گردد.
ب) صلح محاباتی: این نوع از عقد صلح کاملا بالعکس با صلح معمولی است بدین ترتیب که در آن حفظ ارزش اقتصادی عوضین و متعادل نگاه داشتن آنان برای طرفین هیچ اهمیتی ندارد بدین گونه از عقد صلح، صلح رایگان یا مجانی نیز گفته می شود مانند صلح یک خانه در قبال یک شاخه نبات. در صلح محاباتی لازم نیست که نسبت به مورد معامله، آگاهی کامل وجود داشته باشد بلکه علم اجمالی نسبت به مورد معامله کفایت می کند. بطور مثال آقای «الف» از آقای «ب» طلبکار است اما رقم دقیق طلب خود را نمی داند زمانی که طرفین طبق یک صلح نامه با یکدیگر توافق می نمایند که آقای «الف» تمامی طلب خود را به آقای «ب» ببخشد، این گونه صلح، کاملا صحیح است حتی وقتی که علم کاملی نسبت به مورد صلح وجود ندارد. نکته مهم آن است که در صلح محاباتی حتما لازم است که مورد صلح، معین باشد و مردد نباشد بطور مثال نمی توان در صلح نامه نوشت مورد صلح یکی از این دو ملک. بلکه می بایست مشخص شود کدام ملک مورد صلح قرار گرفته است. در این ارتباط صورت جلسه نشست قضائی استان گلستان/ شهر گنبدکاووس مورخه 06-08-1400 در پاسخ به پرسش «شخص «الف» در ضمن سند عادی، سهم الارث خود را که میزان آن مشخص نبوده به شخص «ب» صلح می نماید و برای درج محتویات این قرارداد و به تعبیر دیگر تنظیم صلح نامه رسمی به دفترخانه اسناد رسمی مراجعه می نماید اما سردفتر با این استدلال که چون موضوع صلح یعنی سهم الارث؛ به صورت دقیق و جزئی مشخص نیست، از تنظیم سند رسمی صلح، خودداری می نماید؛ با عنایت به فرض مسأله آیا تنظیم چنین قراردادی در قالب عقد صلح صحیح است؟ و آیا امکان واگذاری سهم الارث در قالب عقد دیگری اعم از معین یا غیرمعین امکان پذیر است؟» بیان داشته است:
نظر هیات عالی:
«در عقد صلح بر خلاف سایر عقود تملیکی دیگر، معین بودن موضوع معامله ضرورت ندارد؛ بنابراین چنانچه شخصی در ضمن سند عادی سهمالارث خود را که میزان آن هم مشخص نیست به دیگری صلح و واگذار نماید، چنین توافقی در قالب عقد صلح که مبتنی بر مسامحه است و علم اجمالی به موضوع معامله کافی است، صحیح بوده و خللی بر آن وارد نیست؛ با این وصف نظریه اقلیت منطبق با نظریه هیات عالی می باشد.»
نظر اقلیت:
«با توجه به اینکه صلح عقدی است مبنی بر تسامح و از جمله عقود معاوضی محسوب نمی شود و لذا همین که مشخص باشد مصالح جزء ورثه است، چه قبل از فوت مورث و چه بعد از فوت وی، امکان انعقاد عقد صلح وجود دارد؛ چون مبنای طرفین و اراده باطنی ایشان در این فرض، این است که اگر مورث فوت نمود و مالی از وی برجا ماند و مصالح در آن سهمی داشت، در واقع آن سهم را به موجب عقد صلح به متصالح واگذار نموده است و موید صحت استنباط این گروه، ماده 752 قانون مدنی است که در این ماده به طرفین اجازه صلح در مورد تنازعات احتمالی آینده را داده است، لذا با این بیان مانعی برای تنظیم عقد صلح قبل از فوت مورث وجود ندارد. بعد از فوت چه در قالب عقد صلح و چه در قالب هر عقد معین و غیرمعین دیگر با رعایت شرایط عمومی و اختصاصی صحت عقد مورد نظر مانعی برای واگذاری سهم الارث وجود ندارد.»
مطلب مرتبط: عقد صلح چیست؟ انواع آن کدام است؟
6- اگر کاشف بعمل آید که معامله ای باطل بوده است و بر روی آن معامله باطل، عقد صلحی واقع شده است به جهت آنکه اساس معامله، باطل بوده است تمامی توافقات بعدی راجع به آن معامله نیز باطل خواهد بود. (مستند به ماده 765 قانون مدنی)
7- تمامی خیارات در عقود صلح جای دارد مگر آن دسته از خیاراتی که مختص عقد بیع است (خیار مجلس، خیار حیوان، خیار تاخیر ثمن- مستند به ماده 456 قانون مدنی). نکته مهم دیگر آنکه از آنجایی که صلح یک عقد است و نشات گرفته از پیوستگی دو اراده است، پس با توافق طرفین، قابل اقاله نیز می باشد.
امیدواریم مطالب برای شما مفید بوده باشد. لطفا مطالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و با امتیاز دادن به مطالب، ما را در جهت بهبود و تولید هر چه بیشتر مطالب یاری فرمایید. همچنین می توانید نظرات یا سوالات خود را در بخش دیدگاه ها مطرح نمایید در اسرع وقت به سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران
مونا خداپناهی