آیا امکان اعاده دادرسی نسبت به رای داور وجود دارد؟
اعاده دادرسی نسبت به رای داور
اعاده دادرسی نسبت به رای داور
آراء صادر گردیده از محاکم دادگستری، بنا به شرایطی که در مواد ۴۲۶ الی ۴۴۱ قانون آیین دادرسی مدنی ذکر گردیده است، قابل اعاده دادرسی می باشند. اعاده در لغت به معنی تکرار و از سرگرفتن، دوباره و بازگردانیدن است و دادرسی عبارت از به دادخواهی شخصی رسیدگی کردن است. حال این سوال مطرح می گردد که آیا در خصوص آرای داوری نیز امکان اعاده دادرسی وجود دارد؟ در ارتباط با این مساله، بحث دقیق و جدی مطرح نگردیده است اما میتوان برخی از مسائل قابل تصور یا تحقق یافته داوری را بیان نمود تا تجویز اعاده دادرسی نسبت به رای داور، بهتر مورد پذیرش قرار گیرد.
*در فرضی که رای داور اجرا شود و در پی آن، مدرکی مبنی بر محق نبودن محکوم له بدست آید، آیا میتوان اقدام به اعاده دادرسی نمود؟
در پاسخ به این سوال، اکثریت قضات دادگستری شهرستان ساری اعلام نموده اند که طرح دعوای اعاده دادرسی ممکن نمی باشد چراکه رای داور، حکم نمی باشد اقلیت نیز معتقدند که می بایست دعوای دارا شدن بلاجهت مطرح گردد. کمیسیون معاونت آموزش قوه قضاییه اعلام نموده است که در این شرایط، محکوم علیه مطابق با قانون مدنی می تواند با توجه به مدارک جدید، بدلیل داراشدن بی جهت محکوم له طرح دعوا نماید.
*در فرضی که رای داوری بصورت تبعی و طاری در دادگاهی مطرح شود و در آن مرحله ایرادی به رای صورت نپذیرد یا اینکه دادگاه، ایرادات را رد نماید، دیگر نمیتوان دعوای ابطال رای داوری را مطرح نمود. حال اگر بعد از پایان دعوای ابطال رای داور و حکم بر صحیح بودن آن، دلایلی پیدا شود و مشخص گردد که رای داوری، اشتباه بوده و یا اینکه مدارک، جعلی بوده است، تکلیف چیست؟
«چون رسیدگی دادگاه استان و صدور حکم بر مبنای رای داور، در هر صورت به تقاضای طرفین بوده و دادگاه پس از صدور رای، اعتراضات یکی از طرفین را به صلاحیت داور و جهات دیگر که در پرونده امر ذکر شده وارد ندانسته و آن را رد کرده است و رای صادره طبق باب هشتم آیین دادرسی مدنی (مبحث داوری) قابل اجرا بوده، طرح دعوای مجدد از طرف معترض مزبور در دادگاه شهرستان، مجوز قانونی نداشته و صدور رای مجدد از طرف رییس دادگاه شهرستان مبنی بر ابطال رای داور و توقیف عملیات اجرایی محمل قانونی نداشته و تخلف است. نسبت به رییس دادگاه مدنی خاص با توجه به اینکه نامبرده دفاع نموده که در رای صادره شرکت نداشته و در صورت جلسه محاکم هم اسم او نوشته نشده بلکه او نظر خود را نسبت به استفتائات قضات اعلام نموده با توجه به اینکه شرکت او در انشاء رای مسلم نیست نمی توان او را متخلف دانست.» (دادنامه شماره ۱۸۳_۱۸۴ ۳۰/۹/۱۳۶۷ شعبه اول دادگاه عالی انتظامی قضات)
*در فرضی که بعد از صدور رای داور و اجرای آن یا در زمان اجرا مشخص گردد که قرارداد اصلی باطل بوده است و حکمی نیز از سوی دادگاه در این مورد صادر گردد این سوال مطرح می گردد که آیا این امر از جهات اعاده دادرسی است و یا اینکه از تاریخ صدور محکوم علیه میتواند ظرف بیست روز دعوای ابطال رای داوری را مطرح نماید؟؟
در پاسخ به این سوال، چند فرض متصور می باشد: ۱) دعوای ابطال رای داوری مطرح و حکم به تایید رای داور صادر شود. ۲) دعوای ابطال رای داور اساساً مطرح نشده باشد. ۳) دعوای ابطال رای داور مطرح شود اما قبل از ورود به ماهیت دعوا، قرار رد یا عدم استماع دعوا صادر شود آیا میتوان اینگونه بیان نمود که در حالت اول، امکان اعاده دادرسی نسبت به رای دادگاه که رای داور را تایید نموده است وجود دارد و در حالت های بعدی، از تاریخ کشف شدن واقعیت یا صدور حکم دادگاه بر احراز آن موضوع، مهلت روز دیگر برای طرح دعوای ابطال رای داور وجود دارد؟
موارد مذکور با مساله استقلال شرط داوری ارتباطی ندارد چرا که درصدد منتفی کردن داوری نمی باشد بلکه از امکان طرح مجدد دعوای ابطال دفاع می نماید. اما ادعا بر این است که رای داور می بایست به یکی از جهات ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی ابطال گردد.
بعد از طرح فروض فوق الذکر و سایر فروض میتوان اینگونه بیان نمود که قوانین و مقرراتی که برای ابطال رای داوری پیش بینی شده اند، ناظر به حالت معمول است که رای داور در حدود آنچه مفروض عنه می باشد، حجیت دارد اما اگر فرض شود که پس از پایان مدت اعتراض یا رد دعوای ابطال و … ثابت شود که مالی که محکوم له داوری به محکوم علیه داده مستحق للغیر بوده یا حکم بر ابطال معامله بدلیل حجر صادر شود، باید فرصت جدیدی به محکوم علیه داده شود تا بتواند بر اساس جهت تازه، رای داور را از اثر بیندازد و بنظر می رسد تفکیک موارد آن منطقی باشد. به اینصورت که اگر رای در ماهیت دعوای ابطال صادر شده باشد، باید اعاده دادرسی نمود و در صورتی که دعوای ابطال، در ماهیت بررسی نشده باید مهلت بیست روز جدیدی را برای طرح دعوای ابطال رای داوری به محکوم علیه اختصاص داد.
اعاده دادرسی از طرق فوق العاده شکایت است اما نکته مهم این است که رای داور، جایگزین رای دادگاه می باشد و نباید برخی از تصریحات قانونی در مورد حکم دادگاه را با رای داور، ناسازگار دانست. زمانی که رای دادگاه با توجه به قواعد دادرسی در معرض اشتباه و بازبینی و اعاده دادرسی است، چرا در مورد رای داور این امکان وجود نداشته باشد. داور، قاضی خصوصی طرفین است و رای او در حدود جهات مصرح قانونی قابل ابطال می باشد.
النهایه در جهت جمع بندی بحث اعاده دادرسی نسبت به رای داور لازم به ذکر است که چنانچه به رای داوری در مهلت مقرر قانونی اعتراض شود و پس از آن دادگاه صالح رسیدگی و نفیاً یا اثباتاً اتخاذ تصمیم نماید، رایی که در این صورت صادر شود مشمول آرای دادگاه های دادگستری بوده و در صورت تحقق شرایط و جهات اعاده دادرسی همانند سایر احکام قابلیت اعاده دادرسی را دارد. اما اگر نسبت به رای داوری در مهلت مقرر در ماده 490 قانون آیین دادرسی مدنی ناظر به ماده 489 همان قانون اعتراض صورت نگیرد، در این خصوص وضعیت اعاده دادرسی متفاوت و نامشخص است.
مطلب مرتبط: توقف اجرای رای داور چگونه است؟
مرجع صالح به رسیدگی در دعوای اعاده دادرسی در داوری
مطابق با قوانین موضوعه، رسیدگی به دعوای اعاده دادرسی نسبت به حکم دادگاه، در دادگاهی است که حکم قطعی را صادر نموده است اما در مورد داور، نمی توان به خود او مراجعه نمود زیرا داور، صلاحیت خود را برای داوری دیگر، از دست داده است و تنها با اجازه طرفین است که مجددا حق دخالت دارد. بنابراین در هر حال باید به دادگاه اجازه رسیدگی داد. در اعاده دادرسی اصلی باید به دادگاهی مراجعه شود که صلاحیت اصلی دارد یا اینکه یک مرتبه به دعوای ابطال رسیدگی و رای داده است اما در مورد اعاده دادرسی طاری دو فرض قابل تصور است:
۱) سابقاً دادگاه، به دعوای ابطال رسیدگی و رای در ارتباط با ماهیت دعوا (حکم به بی حقی خواهان) صادر نموده است.
۲) دعوای ابطال رای داوری رسیدگی ماهوی نشده باشد اعم از اینکه در مهلت بیست روزه مطرح نشده باشد و یا اینکه قرار عدم استماع یا رد دعوا صادر شده باشد که در صورت اول باید دادخواست اعاده دادرسی را به دادگاهی که سابقا نظر ماهوی داده است، ارسال نمود و در صورت دوم، میتوان دو راه حل متصور نمود: بدین نحو که می توان دادگاه نخستینی که مطابق اصول دادرسی، صلاحیت استماع دعوای ابطال را دارد، صالح دانست و نیز می توان گفت که خود دادگاهی که درخواست اعاده دادرسی طاری را پذیرفته وارد رسیدگی گردیده و از جهت مقدمات تصمیم، به آن رسیدگی نماید. بنابراین ورود دادگاه به موضوع اعاده دادرسی طاری خالی از وجه نیست هر چند که راه حل اول یعنی ارسال پرونده به دادگاه، ارجحیت دارد.
بیشتر بخوانید: نمونه دادنامه بررسی اجرای رای داور
مستندات قانونی مرتبط با اعاده دادرسی نسبت به رای داور
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
شماره نظریه: 7/97/2513 شماره پرونده: 96-139-2376 تاریخ نظریه: 1397/09/14
در مواردی که دلیل تازه ای برای ابطال رای داوری به دست می آید که سابق بر این مکتوم بود یا نوعا در اختیار محکوم علیه داوری نبود آیا دعوای ابطال رای داور مجدداً و صرفاً بر اساس آن دلیل قابلیت اقامه دارد؟ مهلت این دعوا؟ الف- در مواردی که دادگاه به جهتی مانند کیفیت اقامه دعوا مثلا یکی از افراد طرف دعوا قرار نگرفته و قابل استماع نبوده قرار عدم استماع دعوای ابطال رای داور را صادر می کند آیا اگر بلافاصله یا در مهلت 20 روز از این زمان دعوای صحیح ابطال رای داور اقامه شود قابل استماع است؟ ب- این مساله در مواردی که اقامه دعوا در دادگاه مقید به مهلت است نیز تصور می شود؟ ج- آیا در این موارد از جمله به این دلیل که دعوای سابق قاطع مرور زمان یا مهلت قانونی بوده می توان مجدداً و در مهلت اولیه دعوای صحیح اقامه کرد؟ د- آیا این فرایند تنها برای یک نوبت قابل تکرار است؟
طرح مجدد دعوای ابطال رأی داور به استناد کشف دلیل جدیدی که سابق بر این مکتوم بوده است، امکانپذیر نیست و در مقررات مربوط، اعاده دادرسی نسبت به رای داور نیز پیشبینی نشده است. بدیهی است که تحصیل دلایل جدید وفق بند 7 ماده 426 قانون آئین دادرسی دادگاه عمومی و انقلاب در امور مدنی 1379 میتواند موجب تقاضای اعاده دادرسی نسبت به رایی که سابق بر آن در رد دعوای بطلان رأی داور از سوی دادگاه حقوقی صادر شده است، باشد. اولاً چنانچه به هر دلیلی دعوای اقامه شده در خصوص بطلان رأی داور غیر قابل استماع تشخیص داده شده و متعاقب این تشخیص، خواهان در مهلت مقرر در ماده 490 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی 1379 مجدداً دعوای خود را اقامه کند، منعی برای پذیرش آن وجود ندارد. ثانیاً: اقدام به طرح دعوا در فرض سوال قاطع مهلت نیست و اساساً مهلت پیشبینی شده برای اقامه دعوا در فرض سوال با مرور زمان دعاوی متفاوت است و اقدام به طرح دعوای ناقص عذر موجه موجه تلقی نمیگردد.
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
شماره نظریه: 7/1402/206 شماره پرونده: 1402-127-206ح تاریخ نظریه: 1402/04/17
آرای داوری که به جهت عدم تجدیدنظر خواهی قطعیت مییابد، آیا قابل اعاده دادرسی به جهات مندرج در ماده 426 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 میباشد؟
اولاً، آرای داوری قابل تجدیدنظر ذخواهی نیست و صرفاً در حدود ماده 489 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379، میتوان ابطال آن را درخواست کرد. ثانیاً، با توجه به اینکه اعاده دادرسی به عنوان یکی از طرق فوقالعاده شکایت از آراء فقط در موارد مصرح در قانون، امکان پذیر است و در قانون یاد شده اعاده دادرسی از آرای داوری توسط داور پیشبینی نشده است، اساساً اعاده دادرسی از آرای داوری ممکن نیست؛ مگر در مورد آرای مشمول قانون داوری تجاری بینالمللی مصوب 1376 که موضوع مشمول بند 2 ماده 33 آن قانون باشد.
امیدواریم مطالب برای شما مفید بوده باشد. لطفا مطالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و با امتیاز دادن به مطالب، ما را در جهت بهبود و تولید هر چه بیشتر مطالب یاری فرمایید. همچنین می توانید نظرات یا سوالات خود را در بخش دیدگاه ها مطرح نمایید در اسرع وقت به سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.
مطالب مرتبط
اعاده دادرسی حقوقی چیست؟
اعاده دادرسی حقوقی یکی از طرق فوق العاده شکایت از آراء، اعاده دادرسی می باشد که ویژه ی احکام بوده و رسیدگی دوباره به دعوا را نزد مرجع صادرکننده ی حکم مورد درخواست اعاده دادرسی، امکان پذیر می نماید. در حقیقت، این طریق شکایت موجب می شود که دادرسی منتهی به حکم قطعیت یافته و اختلاف...
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران
عظیم صفری