نحوه طرح دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس
تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس
نحوه طرح دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس
خیار از ریشه خیر به معنای اختیار کردن است. از این رو در معنای لغوی گفته می شود خیار، دل نهادن به چیزی با میل و رضا است. فی الواقع خیار حقی است که از عقد یا حکم شرع ایجاد شده و صاحب آن می تواند عقد لازم را منحل یا اثبات و بقاء نماید. تدلیس به معنای فریب دادن طرف معامله و پنهان نمودن واقعیت می باشد. در اصطلاح علم حقوق مستنبط از ماده 438 قانون مدنی، اگر طرف معامله بابت عملیات فریبکارانه و حیله و تقلب انجام گرفته، فریب خورده و معامله را انجام دهد و آن معامله به ضرر وی بوده باشد، می تواند با اعمال خیار تدلیس، معامله را فسخ نماید. بطور مثال فردی که فروشنده مجسمه است به دروغ اعلام نماید که این مجسمه، ساخته دست یک هنرمند معروف بوده در صورتی که اینگونه نباشد و آن مجسمه هیچ ارزش مالی نداشته باشد. در مقاله حاضر سعی می گردد به تفصیل در خصوص نحوه طرح دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس مطابق با قانون مدنی پرداخته شود.
مطلب مرتبط: نمونه رای اعلام انحلال معامله به جهت تدلیس در معامله
شرایط طرح دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس
جهت طرح دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس لازم است که اولاً رابطه قراردادی میان خواهان و خوانده دعوا وجود داشته باشد. ثانیاً خوانده دعوا عملیات فریبکارانه ای را انجام داده باشد که باعث فریب خوردن طرف معامله (خواهان) شده باشد. ثالثاً خواهان دعوا اراده خود مبنی بر فسخ معامله به جهت خیار تدلیس را طی یک اظهارنامه به طرف مقابل اعلام نموده باشد. در صورت عدم ارسال اظهارنامه، تاریخ تقدیم دادخواست، تاریخ اعلام فسخ خواهد بود. جهت تحقق تدلیس در معامله، باید عملیاتی نسبت به مورد معامله انجام شده باشد، به نحوی که یا عیبی از عیوب آن را مخفی سازد و یا امتیاز و صفت نیکویی را که در واقع مورد معامله ندارد، به طریقی صوری و ظاهری نشان دهد؛ مانند آنکه شخصی منزلی را که دیوار آن در حال ریزش است و شکاف برداشته، با وسایل، تعمیرات سطحی نماید و عیب آن را بپوشاند. دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس پس از صدور رای و قطعیت آن، جنبه اعلامی دارد و نیازی به صدور اجرائیه نمی باشد.
مطلب مرتبط: نمونه رای تایید فسخ قرارداد به جهت تدلیس
نکات مهم در طرح دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس
1- در صورتی که ارکان تحقق جرم کلاهبرداری نیز وجود داشته باشد، تدلیس در معامله می تواند واجد وصف کیفری نیز باشد و فروشنده به همین دلیل تحت تعقیب قانونی قرار بگیرد چراکه ارکان خیار تدلیس با ارکان جرم کلاهبرداری (اغفال و فریب طرف معامله، متقلبانه بودن وسایل ارتکابی، تصاحب مال غیر) به یکدیگر شباهت زیادی دارند.
2- جهت ایجاد خیار تدلیس حتماً لازم است که عملیات فریبکارانه انجام شود و طرف مقابل نیز در نتیجه این اقدام، فریب خورده و معامله را انجام دهد. لذا در صورتی که طرف مقابل از وضعیت مورد معامله آگاهی داشته باشد و عملیاتی در جهت فریب وی انجام نشده باشد، خیار تدلیس به وجود نمی آید. نکته مهم دیگر آنکه خیار تدلیس در زمره خیارات فوری است و به محض اطلاع می بایست اعمال گردد و الا حق صاحب خیار از بین خواهد رفت. مورد دیگر آنکه این خیار مختص عقد بیع نبوده و در همه عقود جریان دارد. شایان ذکر است که این خیار در مال کلی (مانند ۵۰۰ کیلوگرم گندم) وجود ندارد چراکه اگر مشخصات کالا با اوصافی که فروشنده بیان نموده، متفاوت باشد او موظف است که کالایی را تحویل خریدار دهد که عیناً دارای مشخصات مورد توافق باشد.
3- تدلیس زمانی محقق می شود که باعث اشتباه در وصف غیر اساسی (فرعی) مورد معامله شده باشد چراکه اشتباه در وصف اساسی مورد معامله، وفق ماده 200 قانون مدنی، منتج به باطل شدن معامله می گردد.
4- بعضی از علمای علم حقوق من جمله دکتر کاتوزیان معتقدند که جهت تحقق تدلیس، لازم است که فروشنده تعمدا و با داشتن سوءنیت، اقدام به فریب دادن طرف معامله نموده باشد و اگر کسی به اشتباه، اوصاف غیرواقعی مورد معامله را بیان نموده باشد، این اقدام تدلیس محسوب نمی شود چراکه اگر هر اشتباهی باعث خیار فسخ شود، دیگر خیار تدلیس موضوعیت پیدا نمی کند.
5- تفاوت خیار تدلیس و عیب در این است که در خیار عیب حتما مورد معامله می بایست معیوب باشد، در صورتی که در تدلیس، این امر ضرورتی ندارد و ممکن است خیار بر اثر جلوه دادن تصنعی یک امتیاز باشد که فقدان آن عیب محسوب نمی گردد. ضمن آنکه از جهت منشاء پیدایش خیار، تفاوت دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه در خیار عیب، لازم نیست که حتما عملیاتی انجام شده باشد بلکه صرف وجود عیب یا عدم اطلاع معامله کننده، سبب خیار وجود دارد، در حالی که در تدلیس حتما انجام عملیات فریب لازم و ضروری است.
لازم به ذکر است که حتی نگفتن عیوب ملک نیز نوعی تدلیس محسوب می گردد. طرف معامله باید به نحوی عملیات فریب دهنده را انجام دهد که باعث ایجاد میل و رغبت در طرف دیگر شده و بر همین اساس، ضرر چشمگیری را به وی وارد نماید که در این حالت شخص فریب خورده حق فسخ معامله را خواهد داشت.
مطلب مرتبط: نحوه طرح دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار عیب
6- خیار تدلیس تنها برای مشتری به وجود نمی آید بلکه برای بایع (فروشنده) نیز در معامله ای که ثمن آن عین خارجی باشد، ممکن است بوجود آید. (مستفاد از ماده 439 قانون مدنی).
7- بدون شک هرگونه دروغی منجر به تحقق خیار تدلیس نمی شود. درست است که از نظر اخلاقی، دروغ گویی عمل مذموم و ناپسندی است اما در علم حقوق، در برخی موارد، گزافه گویی های متعارف، تدلیس محسوب نمی شود بطور مثال فروشنده یک کالا مواردی را در مورد اوصاف مورد معامله بیان کند که در حد گزافه های متعارف باشد. مضاف بر آنکه اقدام فریبنده فروشنده می بایست نامتعارف و غیرمعمول باشد تا عنوان تدلیس محقق گردد بطور مثال اگر فروشنده یک کالا در فروشگاه خود، کالا را در زیر نور چراغ های رنگارنگ و پرنور قرار داده باشد تا خریدار را ترغیب به خرید نماید، این اقدام، اقدام نامتعارف محسوب نمی شود.
8- در صورتی که نیمی از حقیقت گفته شود و خریدار تصور کند که آنچه که به او گفته شده است، تمام واقعیت باشد، باز هم در این فرض خیار تدلیس محقق شده و حق فسخ قرارداد بوجود می آید. مورد دیگر آنکه عمل فریبکارانه می بایست قبل از انجام معامله صورت گرفته باشد بنابراین اگر در حین انجام معامله، یکی از طرفین قرارداد مرتکب تدلیس شود، این خیار بوجود نخواهد آمد. ذکر این نکته حائز اهمیت است که تدلیس، می بایست توسط یکی از طرفین معامله صورت گرفته باشد تا خیار فسخ بوجود آید فلذا اگر یکی از طرفین معامله با تبانی شخص ثالثی، مرتکب حیله و تقلب شود، شخص فریب خورده حق فسخ خواهد داشت.
در این ارتباط میان حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد، دکتر مهدی شهیدی معتقدند که عملیاتی که در خیار تدلیس لازم است، ضرورت ندارد که حتماً به وسیله طرف معامله مثلاً بایع، در مبیع انجام شده باشد بلکه اگر به وسیله هر شخص دیگری، ولو بدون اطلاع بایع نیز انجام شود، خیار تدلیس برای خریدار به وجود خواهد آمد.
9- اگر طرفین شرط نمایند که تمامی خیارات در قرارداد ساقط شود، این شرط شامل خیار تدلیس نمی شود. خیار تدلیس را نمیتوان در قرارداد یا بصورت جداگانه فسخ نمود بدلیل اینکه با نظم عمومی منافات دارد مگر اینکه طرفی که فریب خورده بعد از اینکه مطلع شود فریب خورده است و حق فسخ برایش ایجاد گردیده است، آن را ساقط نماید.
امیدواریم مطالب برای شما مفید بوده باشد. لطفا مطالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و با امتیاز دادن به مطالب، ما را در جهت بهبود و تولید هر چه بیشتر مطالب یاری فرمایید. همچنین می توانید نظرات یا سوالات خود را در بخش دیدگاه ها مطرح نمایید در اسرع وقت به سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران