خیار تدلیس چیست؟ شرایط تحقق آن کدام است؟
خیار تدلیس

مفهوم خیار در قانون مدنی
واژه خیار در لغت به معنای اختیار است و در اصطلاح علم حقوق، به اختیاری گفته میشود که مقنن جهت فسخ قرارداد برای یکی از طرفین یا هر دوی آنان یا شخص ثالث در نظر گرفته است. خیارات اعماند از خیارات مشترک در تمامی عقود لازم و خیارات مختص عقد بیع. خیارات مشترک در تمامی عقود لازم عبارتند از: خیار عیب، خیار غبن، خیار تبعض صفقه، خیار تدلیس، خیار شرط، خیار رویت و تخلف وصف، خیار تفلیس، خیار تخلف شرط و خیار تعذر تسلیم. خیارات مذکور علیالاصول در تمامی عقود لازم ممکن است ایجاد شوند. علت آنکه مقنن خیارات را ویژه عقود لازم برشمرده است، این امر میباشد که عقود جایز در هر زمانی قابل فسخ بوده و نیازی به فراهم شدن موجبات خاصی برای فسخ آنها وجود ندارد اما از آنجایی که عقود لازم، علیالاصول قابل فسخ نمیباشند، بنا به وجود خیارات، در برخی موارد امکان فسخ آنها پیشبینی شده است (به دلالت مواد 185 و 186قانون مدنی). خیارات مختص عقد بیع عبارتند از: خیار مجلس، خیار حیوان و خیار تاخیر ثمن. خیار تدلیس در زمره خیارات مشترک میباشد که مقنن در مواد 438 الی 440 قانون مدنی بدان اشاره نموده است. در مقاله حاضر که توسط گروه وکلای عدالت سرا تحریر یافته است، سعی میگردد به تفصیل در خصوص خیار تدلیس و شرایط تحقق آن پرداخته شود.
مطلب مرتبط: نحوه طرح دعوای تایید فسخ قرارداد به جهت خیار تدلیس
خیار تدلیس به چه معناست؟
واژه تدلیس در لغت به معنای پوشاندن عیب و فریب دادن میباشد. در اصطلاح حقوقی، تدلیس به معنای فریبکاری در معامله با پنهان نمودن عیب یا وانمودن کردن چیزی که واقعیت ندارد، میباشد. مقنن در ماده 438 قانون مدنی، تدلیس را عملیاتی عنوان نموده که باعث فریب طرف معامله میشود؛ بطور مثال شخص «الف»، تابلوی نقاشی را به شخص «ب» میفروشد و به دروغ بیان میکند که نقاش تابلو، یک هنرمند معروف و مشهور است و از این راه، شخص «ب» را فریب میدهد و بعد مشخص میشود که تابلو، اثر یک نقاش تازهکار و گمنام بوده است. در این حالت، شخص «الف» مرتکب تدلیس شده است. نکته مهم و قابل توجه آن است در فرضی که عرف بیان و اظهار عیب را لازم بداند و طرف معامله از روی عمد، در خصوص عیب یا عیوب موجود در مورد معامله، سکوت نماید نیز تدلیس محقق شده است. بنابراین عملیاتی که مقنن در ماده 438 قانون مدنی بدان اشاره نموده است، هم عملیات مثبت را در برمیگیرد و هم عملیات منفی را. بطور مثال شخص «الف» ملکی را به شخص «ب» میفروشد اما در خصوص عیب موجود در خانه، سکوت میکند و به شخص «ب» چیزی نمیگوید، در این وضعیت شخص «الف» مرتکب تدلیس شده است.
شایان ذکر است که به دلالت ماده 440 قانون مدنی، خیار تدلیس در زمره خیارات فوری میباشد. این امر بدان معنی است که به محض آگاهی دارنده خیار از تدلیس اتفاق افتاده، صاحب خیار میبایست در کوتاهترین زمان عرفی ممکن، نسبت به اعمال خیار و طبیعتاً فسخ قرارداد اقدام نماید در غیر اینصورت خیار وی ساقط خواهد شد.
بیشتر بخوانید: خیار عیب چیست؟ شرایط تحقق آن کدام است؟
شرایط تحقق خیار تدلیس
1- خیار تدلیس بر حسب مورد، هم نسبت به بایع و هم نسبت به خریدار میتواند ایجاد شود. در صورتی که خریدار، مال عین معینی را به عنوان ثمن به فروشنده تحویل داده باشد و بعداً تدلیس وی مشخص شود، فروشنده خیار تدلیس خواهد داشت و همچنین در صورتی که بایع نسبت به مورد معامله، تدلیس نموده باشد، مشتری خیار تدلیس خواهد داشت. (مستفاد از ماده 439 قانون مدنی)
2- خیار تدلیس مختص مبیع یا ثمن، عین معین میباشد (زمانی که مبیع مشخص، موجود و متمایز است) و در بیع کلی (زمانی که مبیع قابل انطباق بر افراد متعدد باشد مانند زنبور عسل) خیار تدلیس وجود ندارد. چراکه در بیع کلی، فروشنده مکلف است مصداقی را که دارای ویژگیهای مورد توافق است، تحویل خریدار دهد.
3- در فرضی که شخص ثالث بدون علم و اطلاع فروشنده، عملیات فریبکارانهای را انجام دهد و باعث ترغیب و تشویق خریدار به انجام معامله شود، در اینصورت خیار تدلیس و حق فسخ برای خریدار ایجاد نخواهد شد چراکه فروشنده، مرتکب تدلیس نشده است در صورتی که بر اثر تدلیس شخص ثالث، ضرری متوجه طرف معامله شده باشد، او میتواند برای جبران آن به شخص ثالث مراجعه کند ولی حق فسخ قرارداد را ندارد اما اگر شخص ثالث ضمن تبانی با فروشنده، اقدام به فریب خریدار نماید و با اعلام اوصاف غیرواقعی در مورد معامله، خریدار را ترغیب به انجام معامله نماید، در این حالت، خریدار حق فسخ معامله را خواهد داشت چراکه در این قبیل موارد، طرف معامله مقصر است و تدلیس شخص ثالث به منزله تقصیر او قلمداد میشود.
4- مقنن در صورتی تدلیس را باعث فسخ قرارداد دانسته است که اولاً توسط یکی از طرفین قرارداد (بایع یا خریدار) ایجاد شده باشد. ثانیاً تدلیس حادث گردیده مؤثر در انعقاد قرارداد بوده باشد. ثالثاً تدلیس باعث اشتباه در اوصاف غیر اصلی و غیر اساسی موضوع معامله باشد چراکه اگر تدلیس باعث اشتباه در اوصاف اساسی مورد معامله شده باشد، وفق ماده 200 قانون مدنی، معامله به جهت اشتباه در خود موضوع معامله، باطل خواهد بود.
امیدواریم مطالب برای شما مفید بوده باشد. لطفا مطالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و با امتیاز دادن به مطالب، ما را در جهت بهبود و تولید هر چه بیشتر مطالب یاری فرمایید. همچنین می توانید نظرات یا سوالات خود را در بخش دیدگاه ها مطرح نمایید در اسرع وقت به سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.
افزودن دیدگاه
دیدگاه کاربران